وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

فرق بین اشاعره و معتزله

0

فرق بین اشاعره و معتزله

اشاعره و معتزله

اشاعره و معتزله چه كسانى اند؟ مكاتب فقهى اهل سنت چيست؟

يك. معتزله

در زمان وجود پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) اختلاف هاى اعتقادى پشت پرده و پنهان بود. بعد از رحلت آن حضرت، نخستين اختلاف در مسئله امامت پيش آمد و در واقع روز سقيفه، تشكّل اوليه اهل سنت پا گرفت و امامت از نصب الهى، به مبناى زمينى و غير الهى تبديل شد؛

در سال هاى 36 و 37 ه.ق در جريان جنگ صفين، مسئله حكميت پيش آمد كه باعث به وجود آمدن خوارج شد. آنان ابتدا در لشگرگاه حضرت على (علیه السلام)  بودند، ولى افكار آنها و موضع گيرى ها در مقابل آراى آنان باعث به وجود آمدن برخى فرقه ها و نحله هاى كلامى و اعتقادى اهل سنت گرديد.1

بعد از شهادت حضرت على (علیه السلام)  به سال 41 تا سال 132 ه.ق گروه هاى ذيل از اهل سنت در وادى كلام به وجود آمدند: معتزله، مرجئه، قَدَريه، جهميه2 و….

گروهى كه بيشتر پا گرفت و مكتب قدريه و جهميه به آن تبديل شد معتزله بود. بنيان گذار اصلى مكتب اعتزال «واصل بن عطا» شاگرد حسن بصرى است. او در سال 80 ه.ق متولد شد و در سال 131 ه.ق درگذشت.

معتزليان داراى گرايش عقلى تا حدى افراطى بوده اند؛ در عين حال بسيارى از عقايد آنان از تشيع نيز الهام گرفته است.

عقايد معتزله:

الف. اعتقادات

1. توحيد صفاتى ؛ (عدم تكثر و زيادت صفات خدا بر ذات او)

2. حسن و قبح ذاتى افعال ؛

3. عدل ؛ (ملاك ذاتى دارد و خداوند آنچه را كه ذاتا ظلم و قبيح است انجام نمى دهد)

4. وعد و وعيد ؛ (همانطور كه خلف وعده از خداوند محال است، خلف وعيد نيز از او سر نمى زند)

5. مخلوق بودن كلام خدا ؛ (قرآن كلام خداست، پس مخلوق و حادث است)

6. هر كار خدا داراى هدف و نتيجه اى است ؛

7. مغفرت، بدون توبه ناممكن است ؛

8. قديم، منحصر به ذات خداوند است ؛

9. تكليف به آنچه در حد طاقت انسان نيست محال است ؛

10. نفى توحيد افعالى، (افعال بندگان مخلوق خدا نيست و مشيّت الهى به افعال بندگان تعلق نمى گيرد) ؛

11. عالم حادث است ؛

12. خداوند، در دنيا و آخرت ديده نمى شود.3

ب. انسان شناسى

1. انسان آزاد و مختار است، نه مجبور ؛ (اختيار)

2. انسان قبل از انجام فعلى قدرت فعل و ترك آن را دارد ؛ (استطاعت)

3. مؤمن قادر بر كفر و كافر قادر بر ايمان است ؛

4. فاسق، نه مؤمن است و نه كافر ؛ (منزلة بين المنزلتين)

5. عقل پاره اى از مسائل را مستقلاً (بدون راهنمايى قبلى شرع) درك مى كند ؛

6. در تعارض حديث با عقل، عقل مقدم است ؛

7. قرآن را مى توان با عقل تفسير كرد.4

ج. مسائل اجتماعى و سياسى

1. وجوب امر به معروف و نهى از منكر، هر چند مستلزم قيام به سيف باشد ؛

2. امامت خلفاى راشدين به ترتيبى كه واقع شده، صحيح بوده است ؛

3. على (علیه السلام)  از خلفاى پيش از خود افضل بوده است ؛

4. نقد به صحابه پيغمبر و بررسى كارهاى آنان جايز است ؛

5. جواز تحليل روش سياسى عمر و روش سياسى حضرت على (علیه السلام)  و مقايسه ميان آنها.5

دو. اهل حديث

در دوران متوكل عباسى معتزله غالبا قلع و قمع شدند و در مقابل آنها، مكتب اهل حديث رونق يافت. اهل حديث برخلاف معتزليان كاملاً نص گرا و ظاهرگرا بوده و براى عقل ارزش و اعتبارى قائل نبودند. اين مسئله شديدا آنان را به سوى سطحى نگرى و درك عوامانه از دين سوق داده است.

اعتقادات اهل حديث:

الف. خداشناسى و انسان شناسى

مهم ترين اعتقادات اهل حديث به اين شرح است:

1. ايمان به خدا و ملائكه و كتاب ها و رسولان ؛

2. خدا يكى است ؛

3. ايمان مساوى است با قول، نيت و عمل ؛

4. عموميت مطلق قضا و قدر ؛

5. محمد (صلی الله علیه و آله) رسول خدا است ؛

6. بهشت و جهنم حق است ؛

7. خداوند بر عرش سوار است ؛

8. خداوند صورت و چشم دارد و همين طور گوش و دست دارد ؛

9. خداوند، عالم است ؛

10. كلام خداوند، غير مخلوق (قديم) است ؛ پس قرآن كه كلام خداست غير مخلوق است، حتى صوت قارى آن و كسى كه قرآن را مخلوق انگارد كافر است ؛

11. خير و شر به قضاى الهى است؛ و جز آن نيست كه خدا مى خواهد ؛

12. اعمال بندگان، مخلوق خداوند بوده و انسان مجبور آفريده شده است ؛

13. خداوند، مؤمنان را توفيق اطاعت مى دهد ؛

14. خداوند، در آخرت با چشم ديده مى شود ؛

15. گناه كبيره، باعث كفر نمى شود ؛

16. اسلام، از ايمان وسيع تر است ؛

17. خلفاى راشدين، به ترتيب خلافت فضيلت دارند ؛

18. حقانيت عذاب قبر، صراط و ابدى بودن بهشت و جهنم.6

ب. عقايد سياسى و اجتماعى

پاره اى از ديدگاه هاى اجتماعى، سياسى و فقهى آنان عبارت است از:

1. انحصار خلافت در قريش تا قيامت ؛

2. صدقات و فى ء در اختيار سلاطين است ؛

3. عدم جواز خروج و شورش بر عليه سلطان جائر و ستمگر ؛

4. عدم جواز پيروى از امر حاكم به معصيت الهى ؛

5. جهاد بايد همراه امام باشد؛ چه امام عادل باشد يا ظالم ؛

6. عدم جواز تكفير مسلمانان به جهت ارتكاب گناه؛ مگر در مواردى كه به واسطه نص خارج شده باشد.7

سه. اشعرى ها يا اشاعره

در اوايل قرن چهارم و اواخر قرن سوم، اهل حديث دو دسته شدند:

1. حنابله، يعنى تابعان احمدبن حنبل.

2. اشاعره كه پيروان ابوالحسن اشعرى (شاگرد قاضى عبدالجبار معتزلى ) بودند.

ابوالحسن اشعرى (260-324ه.ق) كه خود ابتدا معتزلى بود در جستجوى راهى معتدل در ميان عقل گرايى افراطى معتزله و خردگريزى اهل حديث برآمد. نتيجه نهايى كار او پذيرش آراء اهل حديث همراه با نوعى تبيين عقلى براى آنها بود و نتوانست اشكالات اساسى ديدگاه اهل حديث همچون جبرگرايى را حل كند. او از بين اعتقادات اهل حديث، اصول زير را برگزيد.

عقايد اشاعره

1. عدم وحدت صفات الهى با ذات ؛ (نفى توحيد صفاتى)

2. عموميت اراده و قضا و قدر الهى در همه امور، از جمله در افعال انسان ؛

3. شرور، مانند خيرات از جانب خدا است ؛

4. مختار نبودن بشر و مخلوق خدا بودن اعمال او ؛

5. حسن و قبح افعال، ذاتى نيست ؛ بلكه شرعى است و عدل نيز امرى شرعى است نه عقلى و ذاتى ؛

6. رعايت لطف و اصلح بر خدا واجب نيست ؛

7. قدرت انسان بر فعل، توأم با فعل است، نه پيش از آن ؛

8. انسان آفريننده عمل خود نيست بلكه اكتساب كننده آن است ؛

9. تنزيه مطلق خداوند و نفى هرگونه شباهت ميان خدا و غيرخدا ؛

10. خداوند در قيامت با چشم ديده مى شود ؛

11. فاسق، مؤمن (مسلمان) است ؛

12. مغفرت، بدون توبه اشكال ندارد ؛ همچنان كه عذاب مؤمن بلااشكال است ؛

13. عالم حادث زمانى است ؛

14. كلام خدا قديم است، اما كلام نفسى نه كلام لفظى ؛

15. كارهاى خدا براى غايت و غرضى نيست ؛

16. تكليف مالايطاق بلا مانع است ؛

17. شفاعت بلااشكال است ؛

18. كذب و تخلف وعده بر خدا جايز نيست ؛

19. پذيرش اوصاف خبرى خداوند، بدون تشبيه خدا به مخلوقات و تعيين كيفيت آنها.8

از آنچه بيان شد به خوبى روشن مى شود كه اشاعره و اهل حديث، در عين حال كه در برخى موارد اختلاف داشتند، كاملاً در مقابل معتزله قرار گرفتند و در مسئله عدل الهى، اختيار انسان و… كاملاً ضد هم بودند.

فقه اهل سنت:

در بخش فقه و احكام، اهل سنت به چهار گروه اصلى تقسيم مى شوند: حنفى (پيروان ابوحنيفه )؛ مالكى (پيروان مالك )؛ شافعى (پيروان شافعى ) و حنبلى (پيروان احمدبن حنبل ). اين گروه هاى چهارگانه، در قرن سوم و چهارم با آغاز دوران امامت حضرت صادق (علیه السلام)  به وجود آمدند.9

در بين اهل سنت تا قرن هفتم، حق اجتهاد محفوظ بود؛ در اين قرن به علل خاص تاريخى، با برگزارى شورايى اين حق از علما سلب گرديد و آنان مجبور شدند براى هميشه، از نظريات علماى قرن دوم و سوم هجرى تبعيت كنند و از اينجا مسئله حصر مذاهب فقهى، به مذاهب چهارگانه به وجود آمد.10

اختلاف اين چهار گروه، بيش از آن است كه در يك پاسخ بگنجد. براى اطلاع از اين اختلافات، مى توان به كتاب هاى مفصل ترى رجوع كرد؛ مانند: الفقه على مذاهب الاربعه11.

 

1. رضا برنجكار، آشنايى با فرق و مذاهب اسلامى، انتشارات طه، 1381 ، ص 22.

2. ربانى، ما هو علم الكلام؛ قم: دفتر تبليغات اسلامى قم، چاپ اول، 1418 ه.ق، ص 78.

3. بنگريد :

الف. همان، ص 45.

ب. رضا برنجكار، آشنايى با فرق و مذاهب اسلامى، صص 113 – 117، قم : طه، چاپ دوم، 1379.

4. بنگريد : همان، ص 46.

5. همان، ص 46 و 47.

6. بنگريد : الف. جعفر سبحانى، بحوث فى الملل والنحل، قم: مؤسه النشر الاسلامى، چاپ دوم،1414ه.ق، ج 1، ص 179 – 170.

ب. رضا برنجكار، آشنايى با فرق و مذاهب اسلامى، صص 120 – 122، قم، طه : چاپ دوم، 1379.

7. بنگريد : همان جا.

8. بنگريد :

الف. مرتضى مطهرى، همان، صص 57 – 59 ؛

ب. رضا برنجكار، آشنايى با فرق و مذاهب اسلامى، صص 125 – 133، قم : طه، چاپ دوم، 1374.

9. ر.ك: رسول جعفريان، تاريخ تحول دولت و خلافت، قم: دفتر تبليغات اسلامى، چاپ سوم ، ص 245 الى 248 ؛ محمد مشكور، فرهنگ فرق اسلامى، (انتشارات آستان قدس رضوى، 1375، چاپ سوم )، ص 238 ؛ مهدى

پيشوايى، سيره پيشوايان، (قم: مؤسه امام صادق، بخش زندگانى امام صادق (علیه السلام)  ) ؛ مرتضى مطهرى، روحانيت، (قم، دفتر تبليغات اسلامى، چاپ اول، 1365 )، ص 67.

10. عبدالرحمن الجزيرى، الفقه على المذاهب الاربعه، بيروت، دارالفكر، 1406 ه.ق .

11. همان.

 

 

منبع : هدانا برگرفته از  ادیان و مذاهب

حتما بخوانيدویژه نامه دین پژوهی (ادیان و مذاهب)

اشاعره و معتزله تفاوت اشاعره و معتزله فرق اشاعره و معتزله عقاید اشاعره و معتزله دیدگاه اشاعره و معتزله اختلاف معتزله واشاعره اشاعره معتزله

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.

بدون نظر
  1. ناشناس می گوید

    امتیاز بینندگان:1 ستاره