وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع

1

عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عظام تقليد

عرفان كيهاني يا عرفان حلقه از فرقه هاي منحرف نوظهوري است كه التقاط يافته از معنويت هاي كاذب مي باشد. معنويت و فرا طبيعت از آنجا كه شناخت بسيار دشواري دارد سبب شده كه سود جويان، افراد ساده لوح را با اصطلاحات گنگ و پيچيده گمراه نمايند و فريب دهند. نظرات و انديشه هايي كه اگر همراه با تردستي هاي سحر گونه نيز گردد زمينه جريان سازي را سريعتر فراهم مي نمايد. حال مهمترين سوال از اين طيف منحرف اينست كه چگونه مي توانند گفتارهاي خود را اثبات نمايند؟! .

مهمترين نكته در عرفانهاي كاذب اينست كه براي مباني خود توانايي آوردن برهانهاي فلسفي يقيني را نخواهند داشت بلكه در اين عرفانها با نشان دادن تردستي هاي سحر گونه بر اثبات تمام رفتارها و گفتارهاي خود استناد مي جويند . گاهي كار به اينجا ختم نمي شود بلكه با عدم شناخت صحيح و بخشي نگري به دين، براي اثبات مدعاي خود به آيات و روايات اشاره مي كنند و به شدت از اشعار عرفاني استفاده مي نمايند. اما در عرفان اسلامي اينگونه نيست، مقدمات يقيني و برهان پذير همراه با شاخصه هاي فقهي از لوازم و شاخصه هاي اصلي عرفان اسلامي است كه اين روحيه را مي توانيد در مراجع عظام تقليد ببينيد. در دوران معاصر ما حضرت امام خميني با آثار ناب عرفاني و  آيت الله بهجت ره از جايگاه ويژه اي برخوردار هستند. 

……………………………………………………………………………..

فتوای 3 مرجع تقلید به ارتداد رييس فرقه انحرافي حلقه + سند

حکم ارتداد محمدعلی طاهری رييس فرقه انحرافي حلقه پس از ارسال جزوات، آثار سمعي و بصري، سی‌دی‌ها و مدارک موجود برای مراجع تقلید صادر شد. آیت الله علوی گرگانی، آیت‌الله صافی گلپایگانی، آیت‌الله مکارم شیرازی با بررسی جزوات و سی‌دی‌های موجود از رييس فرقه انحرافي حلقه با ارائه توضیحاتی او را مرتد اعلام کردند.

غير وحياني دانستن قرآن، اهانت به رسول گرامي اسلام صل الله عليه و آله با عنوان تناقض گويي، غير معصوم خواندن ائمه اطهار صلوات الله عليهم، شرک دانستن زيارت قبور ائمه اطهار، تمسخر رجعت و مهدويت، تمجيد از شيطان رجيم و موحد خواندن اين ملعون رجيم، ادعاي خروج جن از درون مردم، ترويج زيرکانه تناسخ، نفي برخي از مسلمات مانند ادعاي وجود نداشتن حضرت عزرائيل، لمس و تماس غير شرعي با بدن زنان نامحرم به بهانه درمان عرفاني و ده ها انحراف ديگر، از جمله انحرافات این فرقه است.

 

نظر حضرت آيت الله مكارم شيرازي درمورد عرفان حلقه
نظر حضرت آيت الله مكارم شيرازي درمورد عرفان حلقه

 

نظر حضرت آيت الله مكارم شيرازي درمورد عرفان حلقه
نظر حضرت آيت الله صافي گلپايگاني درمورد عرفان حلقه
 
نظر حضرت آيت الله علوي گرگاني درمورد عرفان حلقه
نظر حضرت آيت الله علوي گرگاني درمورد عرفان حلقه
 

منبع: مشرق نيوز.

** لازم به ذكر است كه دستگيري و محاكمه رئيس اين جريان صرفا به خاطر انديشه هاي انحرافي او نيست، بلکه به واسطه شاکیان خصوصی آسیب دیده و  دخالت در امور پزشکی و آسیب رساندن به افراد مي باشد.

*-تبصره:[بروزرساني مطلب] :

پاسخ دفتر استفتائات آیت الله العظمی صافی به سوالی درباره تعیین مصداق در استفتائات

 

بسمه تعالی
دفتر مرجع عالیقدر شیعه آیت الله العظمی صافی گلپایگانی دام ظله
سلام علیکم
احتراما با توجه به استفتایی که از معظم له درباره عرفان کیهانی (حلقه) شده است بفرمایید آیا پاسخ ایشان نظر به ارتداد شخص خاصی دارد یا خیر؟

بسم الله الرحمن الرحيم
علیکم السلام و رحمه الله
جواب استفتائاتی که معظم له مرقوم می دارند در فرض کلی است و در ارتباط با موضوع یا شخص خاصی نیست و تعیین موضوع و مصداق در استفتا با قاضی مجتهد جامع الشرایط است.موفق باشید .

استفتائات حضرت آيت الله صافي گلپايگاني .

 


عرفان کیهانی (عرفان حلقه) و فرادرمانی چیست؟
پرسش
لطفاً در مورد عرفان کیهانی (عرفان حلقه) و فرادرمانی که به تازگی بسیار رواج پیدا کرده، توضیح دهید و قضیه را روشن کنید.
پاسخ اجمالی

فرادرمانی از زیر مجموعه های عرفان کیهانی است که ادعا دارد با آموزه های عرفانی خاص خود می تواند بیماران جسمی و روحی را مداوا کند. در این شاخه درمانی، بیمار توسط فرادرمانگر به شبکه شعور کیهانی (شبه آگاهی و هوشمندی حاکم بر جهان هستی ، روح القدس ، … ) متصل شده و ضمن ارایه اطلاعاتی از نحوه اتصال خود از طریق دیدن رنگها ، نورها ، احساس حرکت و فعالیت نوعی انرژی در درون بدن و همچنین از طریق گرم شدن، سرد شدن و… ، اعضای معیوب و تنش دار بدن او مشخص شده و با حذف علایم، روند درمان آغاز می شود. برخی از گزاره هی این عرفان، مورد بررسی قرار می گیرد.

1- این عرفان، خودش را ابتداءً وامدار عرفان ایرانی و سپس اسلامی می داند، اما در اصول ذکر شده و در دیگر مباحث، چگونگی رابطه با این دو عرفان و استفاده از آنان روشن نشده است.اصولاً منسوب کردن این عرفان به عرفان ایرانی یا اسلامی چه معنایی دارد؟

2- در بخشی از این اصول آمده است که: زبان عرفانی هر ملتی با زبان عرفانی دیگر ملل فرق دارد، پس چرا در یکی دیگر از اصول، این عرفان را عرفانی جهانی و فرا ملیتی و فرا دینی می دانند!؟ آیا رسیدن به کمالات فردی و … هیچ ربطی به دین شخص یا مذهب یا اعتقادات او ندارد؟ آیا، رسیدن به همه مراحل کمال ممکن برای اشخاص، با مذاهب و ادیان مختلف، یکسان است؟

پاسخ تفصیلی

فرادرمانی از زیر مجموعه های عرفان کیهانی است که ادعا دارد با آموزه های عرفانی خاص خود می تواند بیماران جسمی و روحی را مداوا کند. در این شاخه درمانی، بیمار توسط فرادرمانگر به شبکه شعور کیهانی (شبه آگاهی و هوشمندی حاکم بر جهان هستی ، روح القدس ، … ) متصل شده و ضمن ارایه اطلاعاتی از نحوه اتصال خود از طریق دیدن رنگها ، نورها ، احساس حرکت و فعالیت نوعی انرژی در درون بدن و همچنین از طریق گرم شدن، سرد شدن و… ، اعضای معیوب و تنش دار بدن او مشخص شده و با حذف علایم، روند درمان آغاز می شود. پایه گذار این نوع از عرفان شخصی به نام محمد علی طاهری است.

شکی نیست که در طول تاریخ افراد زیادی مدعی عرفان بودند و مسلک هایی را هم در این باب به بشریت عرضه کردند، اما باید توجه داشت که نسبتی عمیق بین عرفان و ظواهر دینی و عقل وجود دارد، و درک این نسبت می تواند ما را از بسیاری از انحرافات نجات دهد و می تواند محکی باشد تا هر مسلکی، ادعای وصول به حقیقت را نکند. برای بررسی هر عرفان و مسلک نوظهوری باید مطالب زیر را در نظر داشته باشیم:

سه مقوله شریعت (دین)، عقل و عرف، پدید آورنده سیستم متعارف بشری و شکل دهنده جهان بیرونی و این سویی ما است، با توجه به ماهیت فراروند و ظاهر گریز عرفان، با دو وضعیت روبرو خواهیم بود: در نسبت با شریعت از سویی با عرفانی روبروییم که هم، پا را فراتر از حریم دین و شرع می گذارد و هم ملتزم به آن باقی می ماند و در عین حفظ ظاهر به باطن راه می برد و از سویی دیگر با عرفانی که خود را از شریعت می رهاند و التزام بدان را از دست می دهد. در حالت نخست، عرفان به معنای تعمیق شریعت و پیوند ظاهر دین با باطن آن است و در حالت دوم، عرفان از مرز شریعت عبور می کند و دین را وا می نهد و پیوند با ظاهر را به قیمت کسب باطن از کف می دهد. در نسبت با عقل از سویی با عرفانی مواجهیم که فراتر از عقل و احکام آن است؛ ولی به این معنا که آن را تعمیق می بخشد و مرزهای ظاهر آن را می گسترد و با ظاهر به فراسوی باطن پر می گشاید. از سویی با عرفانی که خود را از قید و بند عقل و لوازم آن رها کرده، از حریم ظاهری آن می گریزد و در واقع با انکار منطق و عقل متعارف، خود را به طوری ورای طور عقل می کشاند.

در نسبت با عرف و عادت نیز از سویی با عرفانی که به قواعد عرف و آداب ظاهری و هنجارهای فردی و اجتماعی گردن می نهد مواجهیم؛ گرچه به فراسوی آنها نیز می رود و از سویی با عرفانی روبروییم که با بی اعتنایی به قواعد و آداب عرف و عادت پا به وادی عرف ستیزی، سهل انگاری و اباحی مسلکی می نهد.

همان گونه که ملاحظه شد، عرفان در حالت نخست، عرفانی حقیقی و متعادل است؛ زیرا ظاهر و باطن را توأمان خواستار است و یکی را به قیمت دیگری از دست نمی نهد و التزام به یکی را بدون پاسداشت دیگری نمی طلبد، ولی در حالت دوم، عرفان آسیب دیده و آسیب رسان است که در قوی ترین حالت، ضد شریعت، عقل، عرف، عادت و در ضعیف ترین حالت، گریزان از این مقولات است.

پس عرفان اصیل و حقیقی یا همان چیزی که در معنای واقعی کلمه می توان آن را عرفان خواند، عرفانی دشوار، دیریاب و ناب است و کار سهل انگاران و خوش نشینان نیست. در مقابل، عرفان های بدلی یا شبه عرفان ها هستند که بی اعتنا به شریعت، عقل و عرف اند؛ از این رو هم متعددند، هم سهل الوصول و هم جاعلان و حامیان آن بسیارند.

البته همان گونه که درباره پدیده های عرفانی گذشت، همین شبه عرفان ها نیز به نسبت قربشان به حقیقت عرفان، از این حقیقت بهره می برند و در نزد بسیاری مطلوب و جاذب می افتند و در عین حال به مقدار بعدشان از این حقیقت، مجازی و میان تهی تلقی می شوند که هم آسیب می بینند و هم آسیب می زنند.

از آنچه گذشت می توان اصولی را برگرفت و در راه اصلاح و تعدیل رویارویی با شبه عرفان ها و شبه عرفانی ها به کار بست:

1. عرفان ها باید به اصول و متون دینی بازگشت کنند که در آنها وجود خدای مطلق و متعالی مفروض گرفته می شود.

2. عرفان ها باید طریقت و شریعت را با هم مقرون کنند و آن را با هم و نه جدا از هم بخواهند.

3. باید بر پایه های عقل سلیم و مبانی نظری قوی توجیه شوند. عرفان نظری و عملی را باید با هم دانست و با هم خواست.

4. عرفان های غیردینی باید با عرفان های دینی قیاس شوند، تا صحت و سقم آنها معلوم گردد؛ زیرا روح و جوهر اصلی عرفان ها که همان وحدت گرایی و بیان ناپذیری است، تنها با عرفان دینی قابل تفسیر و توجیه است.

5. همه پدیده های روانشناختی و فرا روانشناختی مرتبط با تجارب عرفانی باید با محک ها و معیارهای تجربه عرفانی دینی سنجیده و صحت و سقم آنها باز نموده شود.

6. همه تجارب شبه عرفانی چه در حالت های تعادل روحی و روانی و چه در موارد ناهنجاری های روانشناختی و مرضی باید شبه عرفان یا عرفان مجازی تلقی شوند و چند و چون آنها باید تنها با مرجع قرار گرفتن تجربیات اصیل دینی سنجش شود. این پدیده ها شامل طیفی وسیع از طالع بینی های هندی، چینی، خورشیدی تا انرژی درمانی، عرفان درمانی، عشق درمانی، روح پژوهی، طریق دارما، عرفان آکنکار، یوگا، بودا و آثار کسانی از قبیل: کاستاندا، کوئیلو، کریشنا، سیلور استاین، پل توئیچل، راد استایگر، اشو، اریک فروم، جک کانفیلد و دیگران می شود” [1] .

در باره عرفان کیهانی نیز باید همه این مطالب را در نظر گرفت. از قدیم در حوزه های دینی که عرفان تدریس می شده است، به همه افراد توصیه نمی شده که در این کلاس ها شرکت کنند. خداوند    می فرماید: “هرکس در راه ما مجاهده کند، او را به راههای خودمان را هنمایی می کنیم” [2] . اگر چه هر گروه و مسلکی به تناسب بهره گیری اش از حقیقت، اثرات مثبتی به همان اندازه دارد.

 

به هر حال مناسب دیدیم که با این نگاه برخی از اصول ذکر شده در کتاب عرفان کیهانی (دفتر اول)، نوشته محمد علی طاهری ( موسس این عرفان)، را به صورت گذرا مورد ارزیابی قرار دهیم:

1- این عرفان، خودش را ابتداءاً وامدار عرفان ایرانی و سپس اسلامی می داند، اما در اصول، ذکر شده و در دیگر مباحث، چگونگی رابطه با این دو عرفان و استفاده از آنان روشن نشده است.اصولاً منسوب کردن این عرفان به عرفان ایرانی یا اسلامی چه معنایی دارد؟

2- در بخشی از این اصول آمده است که: زبان عرفانی هر ملتی با زبان عرفانی دیگر ملل فرق دارد، پس چرا در یکی دیگر از اصول، این عرفان را عرفانی جهانی و فرا ملیتی و فرا دینی می دانند!؟ آیا رسیدن به کمالات فردی و … هیچ ربطی به دین شخص یا مذهب یا اعتقادات او ندارد؟ آیا، رسیدن به همه مراحل کمال ممکن برای اشخاص، با مذاهب و ادیان مختلف، یکسان است؟

3- اگر یک عرفان فرادینی و فرا ملیتی است (به طوری که شامل بی دین ها هم می شود)، صحبت از طریقت و شریعت، چه معنایی دارد؟

4- تعریفی که از عالم کثرت ارائه شده است، مطابق با تعریف مصطلح نیست. در این باره گفته شده است: “در عالم کثرت هیچ دو انسانی نمی توانند یکدیگر را تحمل کنند!!”.

5- در یکی از اصول این عرفان چنین آمده است:” جهان از حرکت آفریده شده است و هر جلوه ای که ناشی از حرکت باشد، مجازی است. در نتیجه؛ جهان هستی وجود خارجی ندارد و تصویر مجازی از حقیقت دیگر است.”تقریبا همه این گزاره ها نامفهوم، اشتباه و یا حداقل احتیاج به تبیین دارد. قبول نداشتن حقیقت خارجی برای دنیای بیرونی، اثرات مخربی دارد. در یونان قدیم هم عده ای بودند که حقایق خارجی را انکار می کردند. بعد از آن نیز عده ای، سعی در انکار حقیقت داشتند، که مورد انتقاد شدید دانشمندانی مانند بوعلی سینا قرار گرفتند.

6- این کتاب در اصلی از اصول خود می گوید :” اسرار حق، اطلاعات محرمانه ای است که افشای آن ها نقض کننده عدالت و ستارالعیوب بودن او است، که افراد اجازه واردشدن به حریم آن را ندارند و ورود به آن، فقط با کمک شبکه منفی امکان پذیر است و شبکه مثبت این اطلاعات را در اختیار کسی قرار نمی دهد. ( اصل: الله عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُور ).”

اگرچه خداوند ستار العیوب است ولی اطلاع یافتن به اطلاعاتی که فقط ذات خداوند از آن اطلاع دارد، برای خیلی از اولیاء خداوند ممکن، بلکه اتفاق افتاده است. چنین نیست که رسیدن به این نوع از اطلاعات فقط با کمک شبکه منفی امکان پذیر باشد. چه بسا خداوند برای در مسیر هدایت قراردادن بندگانش، یکسری از اطلاعات آنان را در اختیار اولیاءش قرار دهد تا بتوانند با استفاده از آن مریضی های او را تشخیص داده و به اذن خداوند، او را هدایت کنند.

7- آخرین مطلبی که از این اصول استخراج شده است این است که گفته شده است: ” هر عملی که انسان را از کمال دور نماید، گناه و هر عملی که انسان را به کمال نزدیک سازد، ثواب محسوب می شود. ” در این مطلب، چند سؤال اساسی وجود دارد. اول آن که: آیا همین معیار در این عرفان که خود را فرا ملیتی و فرا دینی می داند، برای تشخیص گناه و ثواب کافی است؟!

ثانیاً: انسان در طول زندگی و چه بسا در طول روز، اعمال بسیاری انجام می دهد؛ از کجا تشخیص دهد که این عمل مخصوص، او را به کمال نزدیک ، یا از کمال دور می کند؟

ثالثاً: امروزه در دنیا، هر مسلک یا مذهبی اعمال و افکار خود را برتر و به کمال نهایی، نزدیک تر می داند. این اختلاف فراوان دیدگاه ها در این عرفان چگونه حل می شود؟

رابعاً: اگر تعریف را عکس کنیم و بگوییم گناه چیزی است که انسان را از کمال دور می کند و ثواب چیزی است که، شخص را به کمال نزدیک می کند، آیا صحیح است؟ مسلماً؛ حداقل، موجبه جزئیه این تعریف صحیح است. یعنی برخی از گناهان انسان را از کمال دور می کند( اگر چه موجبه کلیه آن هم صادق است). در این صورت، مصادیق گناه را این عرفان، چگونه روشن می کند؟ (اسلام كوئست).

***

از آنچه گذشت بخوبي روشن مي شود كه تنها وحي و دين است كه مي تواند معياري براي ثواب و نشان دادت كمال اعمال اسان قرار بگيرد.


موجودات غیر ارگانیک در عرفان حلقه ؟

منظور طاهری از موجودات غیر ارگانیک که در کتاب و سخنانش گفته است، چیست؟

در جواب این سوال باید گفت که در عرفان حلقه نه در منابع مکتوب نه در جلسات و کارگاه های این گروه به این سوال جواب دقیقی داده نشده است. یعنی نه تعریف علمی و منطقی که به وضوحِ این مفهوم کمک کند عرضه شده است و نه از حیث خارجی، به ممیزات و مشخصات این ایده پرداخته شده است. به عبارت دیگر سردمداران عرفان حلقه هم در حوزه مفهوم شناسی و هم در عرصه مصداق یابی، موجودات غیر ارگانیک را مبهم گذاشته اند(مرادمان به طریق علمی و دقیق است و الا در حد نام بردن و تقسیم بندی تلاش کرده اند ولی این تلاش نتوانسته ابهام را از این مفهوم در عالم بیرون بزداید.
این مفهوم را مولف عرفان حلقه در چند جای کتاب مورد استفاده قرار داده که فقط در حد نام بردن و نشان دادن ذهنی و اشاره مبهم است. در ص 91 عرفان از منظر دیگر همین قدر مدعی شده است که کسی که به شبکه شعور کیهانی متصل شود؛ در مقابل موجودات غیر ارگانیک محافظت می شود. در ص 128 ادعا کرده که کسی که سوگند نامه را انجام می دهد؛ در مقابل موجودات غیر ارگانیک ایمن است.
در حلقه های بالاتر عرفان حلقه ادعا می کنند موجودات غیر ارگانیک همان نیروهایی هستند که ممکن باعث امراض درونی و اختلالات روحی و روانی شوند. البته در بعضی از مطالب کتاب های این گروه به نظر می رسد که برای شرطیت ذهن و ذهن گرایی هم این کارکرد را قائلند.اگرچه عرفان حلقه کتابی درباره همین موجودات منتشر کرده و سعی کرده اند با تعریفی به ظاهر علمی ارواح مرحومین و جنیان را موجودات غیر ارگانیک بنامند و حتی شقوق و انواعی برای آن ها بشمارد(به نام موجودات گروهa و b)، اما واقعیت این است که موجودات غیر ارگانیک که در عرفان حلقه آمده است، به این صورت که در عرفان حلقه توصیف شده اند نه مبنای دینی دارد نه مبنای علمی.

درست است موجوداتی به نام جن و شیطان وجود  دارد و درست است که ارواح مرحومین در شرایط خاصی می توانند به دنیا برگردند، اما گفته های رهبر عرفان حلقه در این باب بخصوص با گفته های معصومین در روایات در تعارض آشکار است. کتاب موجودات غیر ارگانیک بیشتر در تقدیس شیطان و جنیان آمده تا در مذمت شیطان.

همین طور قوایی برای جنیان تصور کرده اند که واقعیت خارجی ندارد. شاید علت این است که طاهری می خواهد با این بزرگنمایی از قدرت شیطان و جنیان، بگویند که نقش عرفان حلقه در خروج این نیروها از کالبد انسان ها مهم است و هواداران عرفان حلقه بخاطر ترس از این نیروها به دامان عرفان حلقه پناه آورند.

اما باید دید آن چه که به نام دفع نیروهای غیر ارگانیک در جلسات و نشست های درمانی حلقه اتفاق می افتد؛ چیست؟آیا آن چه که تحت نام فرادرمانی و برون ریزی در این جلسات صورت می پذیرد، درون ریزی است یا برون ریزی؟

واقیعت این است که آن چه در عمل دیده شده و افرادی که در عمل درمان شده اند، هم همین را حکایت می کنند؛ این است که هر چند در کوتاه مدت در سایه تلقین و ایجاد ذهنیت و تصرف در هیجانات فرد، نوعی تسکین در درون فرد احساس می شود، اما بعد از گذشت مدتی، موجوداتی به زندگی این افراد وارد می شوند که منجر به اختلال روانی و درونی و از هم پاشیدگی سلامت روانی ایشان می گردد.به گونه ای که افراد زیادی در عرفان حلقه گزارش داده اند که حضور موجوداتی مانند جن را در زندگیشان حس می کنند.

جالب این که در یکی از جلسات مسترهای عرفان حلقه با شخص طاهری، بعضی از مسترها به وی می گویند که خیلی از افراد که تشعشع دفاعی را تجربه کرده اند می گویند ما جن می بینیم. طاهری انکار نمی کند که جنیان نیامده اند، بلکه می گوید که شما حرفی از جن نزنید. اگر کسی جن می بیند ارتباطی با مسترها ندارد و وظیفه ای برای شما ایجاد نمی کند.

فایل صوتی این جلسه را طرفداران عرفان حلقه در اینترنت قرار داده اند. البته بستری که باعث می شود این نیروها بتوانند به راحتی بر دیگران تاثیر گذارند همان است که طاهری از تحت عنوان «شاهد محض» یاد می کند. به عبارت دیگر این نیروها که در سایه «عمل شاهد» و «تسلیم و ناظر بودن» در درمان شونده ها، قدرت ورود پیدا می کنند، همان تسلط اجنه و شیاطین بر روان افراد است. یعنی چیزی که به نام برون ریزی نیروی های موذی انجام می شود؛ در حقیقت وارد کردن اجنه و ارواح به زندگی افراد است و پیداست که استفاده از جن و نیروهای غیر مرئی نه تعالی و تقوی محسوب می شود و بعلاوه این در حقیقت از این جهت که صدمه به روان و زندگی دیگران است، حرمت شرعی و اسلامی هم دارد.:nozohor.porsemani.ir


عرفان کيهاني

تحليل شما از عرفان کيهاني چيست؟ اگر واقعا کذب است، چرا آثار مثبتي در افراد داشته است؟ چرا اگر اين مکتب دروغين است جلوي آن گرفته نمي شود؟ آيا حوزه علميه در مقابل آن اظهار نظري کرده است؟ علي اي حال اين مکتب نفوذ زيادي به خصوص در ميان متدينين داشته و لازم است رسما در خصوص آن اظهار نظر شود؟

خلا معنويت در دنياي امروز به گونه اي است هر مدعي قادر است افرادي را-هر چند محدود ودر مدت زمان کوتاه-به دور خود جمع کند و فطرت خداجو يي ايشان را سرگرم کند.
بنا به گزارش ميلتون، پركارترين محقق در حوزة جامعه‌شناسي اديان نوپديد، گريبانگير غرب نيز شده است، آنجا كه مي‌نويسد: «بيش از دو هزار فرقة معنويت‌گرا در آمريكا و بيش از دوهزار جريان معنويت‌جو در اروپا هست كه درصد كمي از آنها مشتركند.» (حميدرضا مظاهري سيف، عوامل پيدايش معنويت‌هاي نوظهور، ماهنامه موعود شماره89.)
بنا بر آخرين گزارش رسمي نيروي انتظامي، «بيش از 50 فرقه و گروه تخديري به ايران وارد شده كه نيمي از آن‌ها‌ فعال اند و قريب 200 عنوان كتاب ترجمه و چاپ و توزيع» كرده اند.(جانشين فرماندهي نيروي انتظامي، خبرگزاري فارس، 26/6/87.).
برخي مدعيان جديد و روشنفكر عرفان، براي تحت تأثير قرار دادن مخاطبان، سعي در القاي ادعاهاي به ظاهر علمي مي كنند؛ مانند انرژي درماني ، فرا درماني، واژه درماني، كيهان درماني و نيز عرفان كيهاني!
محمد علي طاهري، مبلغ عرفان كيهاني، مدعي است كه شعور كيهاني عبارتست از مقوله اي كه انسان مي تواند با ارتباط مستقيم با خداوند، صاحب لايه محافظي شود كه با استفاده از اين لايه ها، افراد بيمار را درمان كند!.

هرچند كه پيش از اين نيز كساني چون پائولو كوئيلو در كتاب «كيمياگر» (صفحه 8 و …) نيز «روح كيهاني» را مطرح كرده بودند، اما طاهري در كلاس درس عرفان خود كه با واريز كردن مبلغ 50 هزار تومان توسط مريد به حساب او تشكيل مي شود! مي گويد: انسان موجود پيچيده اي است و درمان او بسيار پيچيده تر كه نياز به يك نوع نيروي فوق العاده و يك هوشمندي برتر دارد كه ما اسم آن را «شبكه شعور كيهاني» گذاشته ايم.
او با طرح شعور كيهاني و سعي در بهره گيري از آن، مدعي فرا درماني شده و ادعا مي كند كه عيسي (ع) نيز از همين روش در زنده كردن مردگان استفاده كرده بود! او مدعي شفا دادن بيماران لاعلاج و حتي مادرزادي است! روش فرا درماني او نيز در سه بخش: راه دور، راه نزديك و درمان هاي كمكي خلاصه مي شود كه مطابق آن، شركت كنندگان مي توانند با اسكن كردن فرد بيمار به وسيله دست دادن(!) يا قرار دادن دست در محل درد و امثال آن به يك بيمار كمك كنند!
اين مهندس مدعي عرفان كيهاني، اغلب در كلاس هايش به مريدان مي گويد: ما از امشب يك ارتباط از راه دور با هم داريم، يعني همه شما در يك ساعت مشخص با من ارتباط برقرار مي كنيد و بُعد مسافت نيز در اين ارتباط هيچ معنا و مفهومي ندارد(!) به همين ترتيب طاهري كلاس هايي تحت عنوان شعور و عرفان كيهاني در تهران، كرج، همدان، نظر آباد و چند شهر ديگر برگزار كرده است.
تنها کافي است با خواندن گزارش يكي از كلاس هاي «عرفان كيهاني»، آثار سوء اخلاقي و نتايج بد رواني آموزه هاي اين مهندس مدعي بر شاگردان و مريدانش را فهميد: «وي در يكي از جلسات و آموزش اسكن (تماس و لمس) بيماري ها، از شاگردان خود درباره فعاليت هايشان مي پرسد.

يكي از خانم هاي حاضر در جلسه كه آرايش غليظي داشت، مي گويد:

استاد، من از اصل غافلگيري استفاده كردم و آزمايش را در مورد يك فرد بيمار(درمان گير) انجام دادم و درمان گير پس از اسكن (تماس) دستهايم گفت: تو گذشته مرا جلوي چشمم آوردي و كتفم گرم شده است(!) او مي خواست به من حمله كند و به من گفت در گذشته من يك مار بودم و مي خواهم تو را گاز بگيرم(!) و سپس عنوان كرد كه تمام دردهايش كم شده است.(خنده حضار)»(ويژنامه كژراهه،ص 9، اسفند 86)

و اما، فارغ از راستي آزمايي و سنجش ميزان درستي گفته ها و ادعاهاي اين مدعي، و بر فرض صحت ادعاهاي علمي، پزشکي و تجربي او، بايد دانست كه اولاً) هرگز اين نكته را نمي توان ناديده گرفت كه اصولاً اين ادعاها ربطي به عرفان ندارند بلكه در خوشبينانه ترين صورت تنها مي توان آن را يك فرايند پزشکي ـ تجربي براي درمان امراض جسمي بيماران و يا در جهت تسلط آرامش روان و تمدد اعصاب ديگران و يا يک نظريه روانشناسي دانست. ثانياً) پرسشي كه پيش مي آيد اين است كه آيا مي توان عرفان را به صرف دريافت 50 هزارا تومان به هر كسي آموزش داد و اصولاً آيا هر شخصي با پرداخت مبلغي، مستعد فراگيري و طي طريق عرفاني خواهد شد؟!

آيا در طول تاريخ اسلام، عارفان در قبال دريافت پول و اجرت مادي به نشر آموزه هاي ناب الهي به ديگران مشغول بوده اند يا اينكه به ظرفيت، استعداد، توان و شوق طالب توجه داشته اند؟!
منش و روش اولياء الله و سلوك بزرگاني كه نام آنها در تاريخ عرفان اسلامي ـ شيعي ثبت اند، اينگونه نبوده است! عارفان بالله از دكان بازي و تجارت از راه معنويت و سوداگريهاي مادي و دنيايي به نام دين و عرفان، مبرّا بوده اند؛                     هر كه را اسرار حق آموختند/ مهر كردند و دهانش دوختند

ب) شبه عرفان هاي منهاي شريعت، معنويت هاي مدرن و مجازي
1. بشر همواره در جستجوي پاسخ هاي پرسش هاي اساسي زندگي خود است تا دنيا را براي خود معنادار كند. امروزه واقعيتي به نام «خلاء معنويت» در زندگي انسان مدرن، علي رغم اثبات احساس شديد تشنگي انسان معاصر به حقايق ماوراي طبيعت، آسيب هاي جدي را نيز با خود به همراه دارد؛ يعني هم دست افراد، قدرت‌ها و گروه هاي فرصت طلب را براي بهره برداري و سوء استفاده از اين احساس نياز معنوي باز مي‌ گذارد و هم دلخوشي به هر سرابي را براي اين انسان تشنه، توجيه مي‌كند.
پس در اين روزگار، اغلب نسل تشنه معنويت، نادانسته عطش خود را با سراب‌هاي عرفان نما فرو مي‌نشانند. اين مسئله تنها مختص به ايران نيست، بلكه بنا به گزارش ميلتون، پركارترين محقق در حوزة جامعه‌شناسي اديان نوپديد، گريبانگير غرب نيز شده است، آنجا كه مي‌نويسد: «بيش از دو هزار فرقة معنويت‌گرا در آمريكا و بيش از دوهزار جريان معنويت‌جو در اروپا هست كه درصد كمي از آنها مشتركند.» (حميدرضا مظاهري سيف، عوامل پيدايش معنويت‌هاي نوظهور، ماهنامه موعود شماره89.)

شاید این مطالب را هم بپسندید:

براي تفنن هم كه شود، اصطلاح «مدعيان دروغين» يا «عرفان مدرن» و يا «معنويت هاي مجازي» را در اينترنت جستجو كنيد، تا با انبوهي از آمار و اخبار افراد و گروه هاي مدعي معنويت، در صفحات سايت‌ها و خبرگزاري‌ها برخوريد. بنا بر آخرين گزارش رسمي نيروي انتظامي، «بيش از 50 فرقه و گروه تخديري به ايران وارد شده كه نيمي از آن‌ها‌ فعال اند و قريب 200 عنوان كتاب ترجمه و چاپ و توزيع» كرده اند.(جانشين فرماندهي نيروي انتظامي، خبرگزاري فارس، 26/6/87.)

2. تجربه ثابت كرده است كه نتيجه و نهايت شبه مكاتب عرفاني و معنويت هاي مجازي، تنها به يك نوع معنويت گرايي زميني (نه آسماني) ختم مي شوند؛ يعني به سمت نوعي از تجربه هاي شبه معنوي و در نهايت فراتر از توان انسان معمولي مثل هيپنوتيزم و يوگا و مديتيشن سوق پيدا مي كنند كه در آنها فردگرايي افراطي، درون گرايي و تكيه بر استعدادهاي دروني بشر، به چشم مي خورد نه معنويت و عرفان! در فرهنگ ما بكار گيري لفظ مطلق «عرفان»، عرفان اسلامي ـ شيعي با مولفه هاي خاص آن را تداعي مي كند، نه هر نوع گرايش غير طبيعي را.
شبه عرفان هاي زميني اغلب انسان را به واكاوي درون خود براي دستيابي به انرژي و استعداد ذخيره در آن سفارش مي كنند تا او را در دفع مشکلات و گرفتاري هاي روزمره و دستيابي به آرامش عميق، كمك كنند؛ هر چند كه در بيشتر مواقع انسان سرگشته در اين اوهام و معاني مانند خوانندگان حرفه اي كتاب هاي «پائلوكوئيلو»، «كريشنامورتي»، «كارلوس كاستاندا» و غيره كه نويد بخش آرامش و تعالي هستند، بعد از طي مسافتي، خود به پوچ گرايي معرفت شناختي مي رسند؛ چرا كه اساساً اين مكاتب در پي پايه ريزي مباني معرفت شناختي نيستند.

پس در واقع مي توان گفت که اغلب اين مكاتب به اصطلاح عرفاني بيشتر به «نظريه هاي روان شناسي» شباهت دارند تا عرفان ناب اسلامي با ويژه گي هاي خاص آن. براي آشنايي بيشتر با «برخي از مولفه هاي عرفان ناب اسلامي» مطالعه مقاله اي به همين نام به آدرس:
http://porseman.org/showarticle.aspx?id=482 را به شما پيشنهاد مي كنم.
به طور خاص مسئله تشعشع دفاعي و كسب انرژي چيزي نيست كه منحصر به روش ايشان باشد بلكه از نظر تجربي ثابت شده اعمال عبادي از جمله نماز و … منجر به اين نتيجه مي شوند به عبارت ديگر ان دسته از اثار جسمي كه با تشعشع دفاعي و روشهايي شبيه ان حاصل ميشود از علم بي نهايت خالق انسان پنهان نبوده وبعلاوه هر نوع اثر درماني و رواني كه كمال محسوب نميشود كه بتوان اسم ان را عرفان گذاشت .

اگر قرار باشد به خاطر يك اثر غير محسوس ادعاي عرفان نمود شمن ها و مرتاض ها كه با اين ادعا مناسبت بيشتري دارند .

به جد بايد تاكيد نمود كه هر گروه و مرامي كه به نام عرفان نسبت به حدود شرعي و ديني ( يعني همين حلال و حرامهاي الهي ) بي توجهي نشان ميدهند هيچ گاه نسبت به سعادت اخروي ادعايش پذيرفته نيست و خيرو شر او را بايد به خودش برگرداند .

در مورد فرد مذکور و موسسه عرفان حلقه در دو بخش پاسخ ميدهيم. عذر ما را پذيرا باشيد که در اين مختصر نميتوان مطلب را به تفصيل توضيح داد.

1-ايشان خود را مسلمان ميداند و گاهي هم براي تاييد گفته هايش به متون ديني استناد ميکند .ولي بايد دانست ادعاهاي وي در مجموع به نوعي روان درماني و يا کار طبابت بر ميگردد نه سلوک عرفاني. وي مدعي است مي توان با اسكن كردن فرد بيمار به وسيله دست دادن(!) يا قرار دادن دست در محل درد و امثال آن به بهبودي يك بيمار كمك کرد! (کتابي هم در زمينه طب مکمل دارد). و درعوض کارش مبالغي هم از مشتريان دريافت ميکند(درقالب کلاس). هرچند براي مشتريان دور دست ادعاي شبه عرفاني دارد. جلسات وي هم به صورت مختلط و روابط نسبتا ازاد صورت ميگيرد.
سوالي که به ذهن هر مخاطبي ميرسد اين است که ايا حقيقتا مي توان عرفان را در عوض دريافت 50 هزار تومان به هر كسي آموزش داد و اصولاً آيا هر شخصي با پرداخت مبلغي، مستعد فراگيري و طي طريق عرفاني خواهد شد؟!
آيا در طول تاريخ اسلام، عارفان در قبال دريافت پول و اجرت مادي به نشر آموزه هاي ناب الهي به ديگران مشغول بوده اند يا اينكه به ظرفيت، استعداد، توان و شوق طالب توجه داشته اند؟!
عارفان بالله از دكان بازي و تجارت از راه معنويت و سوداگريهاي مادي و دنيايي به نام دين و عرفان، مبرّا بوده اند؛
هر كه را اسرار حق آموختند/ مهر كردند و دهانش دوختند.
آيا سفارشات اكيد اولياء دين بر لزوم پرهيز از شركت در مجالس مختلط در اين جلسات به اصطلاح عرفاني مراعات ميشود؟

عرفان حقيقي در توصيه پيامبر اسلام (ص)متبلور شده است که فرمود : با كسي همنشين شويد كه «ديدن او شما را به ياد خدا بياورد و منطق او بر علم شما بيافزايد و عمل او شما را به آخرت مشتاق کند». عرفاي بزرگ ما درسايه عبوديت خالصانه و عمل با احکام شرعي به مقامات معنوي دست يافته اند وحتي از اعمال مکروه هم گريزان بوده اند.

نبايد غافل بود كه اصولاً اين ادعاها ربطي به عرفان ندارد بلكه در خوشبينانه ترين صورت تنها مي توان آن را يك فرايند پزشکي ـ تجربي براي درمان امراض جسمي بيماران و يا در جهت تسلط آرامش روان و تمدد اعصاب ديگران و يا يک نظريه روانشناسي دانست يا حد اكثر انرا يك روش پزشکي دانست.
و بعلاوه تجربه ثابت كرده است كه اخرين هنر مكاتب عرفاني و معنويت هاي مجازي، تنها يك نوع معنويت گرايي زميني (نه آسماني) است؛ يعني به سمت نوعي از تجربه هاي شبه معنوي مثل هيپنوتيزم و يوگا و مديتيشن سوق پيدا ميکند.
2-اما از منظر مبنايي واصولي در مورد ديدگاهها وادعاههاي وي ابهامات وحتي اشکالات اساسي قابل طرح است. اصل اين نظريه به يكي از مرام هاي شبه عرفاني شرقي برميگردد يعني به نظريه روح کيهاني که منسوب به لي هنگجي است (مشهور به فالون دافا).که البته در اثار کوءيلو هم به اين مطلب تصريح شده است. در مجموع ريشه اين مرام به اواخر قرن 19مي رسد.

خوب است سري به ديدگاه ها ونوشته هاي اقاي طاهري بزنيم و کمي با تامل به انها بنگريم.
وي درجاي ديگر ميگويد:
شب هنگام، وقتي به آسمان نگاه مي‌کنيم، منظره‌ي زيبايي در مقابل ديدگان خود مي‌بينيم. ستارگان زيادي را رؤيت کرده که عظمت آنها، چشمان ما را خيره مي‌کند. آيا آن چه را که مقابل چشمان خود مي‌بينيم، حقيقت دارد و يا مجازي است؟در جواب بايد گفت که آن چه را مشاهده مي‌کنيم، تصويري مجازي از گذشته است و هيچ يک از چيزهايي را که مي‌بينيم، در همان محل رؤيت قرار ندارند؛ بلکه متعلق به زمان ‌هاي گذشته مي‌باشند جهان هستي از حركت افريده شده است. (مقاله عرفان حلقه ص5)

جاي ديگر اضافه ميكند:
با ديد علمي، جهان هستي از حركت‌ به وجود آمده؛ اما از ديد عارف، جهان هستي از رقص آفريده شده كه در واقع همان حركت است عرفاي ما همگي به صراحت عنوان مي‌كنند كه آنچه را مي‌بينيم، ‌خواب و خيال است و ما در واقع مانند كسي هستيم كه در خواب به سر مي‌برد و در جايي اين پرده‌ي «وهم» در روز محشر بيفتد، متوجه خواهيم شد كه آنچه را كه مي‌ديديم و حقيقت مي‌پنداشتيم، ‌وهم و پندار و خيالي بيش نبوده است(كشف رمز 2)

اگر اين بيان با منطق قران محك زده شود بي پايگي ان روشن است چرا كه از منظر قران نه فقط هستي بلكه حتي عالم دنيا درحاليكه عين حقيقيت است نشانه خداوند و مظهر اويند و دنياي مادي هم مزرعه اخرت است وهم حقيقت.در منطق قران حقيقت و مخلوق بودن با هم ديگر جمع شده است.كدام عالم و عارف را سراغ داريد كه قايل باشد جهان از رقص افريده شده است؟

عرفاي ما همه قائلند مخلوقات همه جلوه اويند نه وهم و مجاز. چقدر فاصله است بين مفاهيمي مثل جلوه ايت نشانه با وهم.
بنا براين مهمترين اشكال بر نتيجه اي كه ايشان گرفته است وارد ميشود كه مدعي است جهان هستي حقيقت ندارد و مجاز است و همه منظره هاي جهان هستي حقيقتي ندارد و مجاز است .
وي از منظر خود عبادت را چنين معنا ميكند: ما بايد در خدمت تجليات و مخلوقات باشيم و در دنياي عرفان: عبادت به جز خدمت خلق نيست و «‌ من لم يشكر المخلوق لم يشكر الخالق »‌ . در اين بحث، نجات فردي اهميتي ندارد و مبحث مهم؛ نجات جمعي است و براي اين مهم مي توان با آگاهي از حلقه ها از آن استفاده نمود. ( عرفان از منظر ديگر)
شكي نيست كه خدمت به خلق يكي از عبادت هايي است كه در مكتب اسلام بسيار به ان سفارش شده است اما ايا عبادت منحصر در خدمت به ديگران است وبس؟پس تكليف واجبات ديگر چه ميشود؟اگر عمل واجب نتواند به اندازه عمل مستحب انسان را به خداوند نزديك كند پس واجب شدنش چه معنايي داريد؟ كدام عارف گفته است نجات فرد اهميتي ندارد؟
عرفاي بزرگ ما كه بر مبناي دستورات قران سلوك ميكنند هيچگاه به نام نجات ديگران نجات خود را فراموش نميكنند.

قران درقدم اول دستور توجه به خود(خود سازي) ميدهد قوا انفسكم واهليكم نارا (خودتان واهلتان را از اتش نجات دهيد.)

فرض ميكنيم نجات جمعي هدف باشد چگونه ميتوان با اگاهي از حلقه ها به اين نجات دست يافت؟

اگر اگاهي از حلقه ها مي تواند باعث نجات جمعي باشد چرا دين اسلام از اين مهم غفلت نموده است- با توجه به اينكه ايشان خود را ملتزم به دستورات و فرامين ديني ميداند-؟.
البته وي اخيرا پا رافراتر گذاشته و عرفان خود را جهان شمول اعلام كرده است.گفته است:
همه علاقمندان مي توانند در خلال تمام مدت شبانه روز و در هر محلي از اين اتصال استفاده نمايند و همه قادر خواهند بود از طريق اين حلقه به شبکه ي شعور کيهاني متصل شده و از رحمت عام الهي بهره مند شوند(سايت حلقه كيهاني)

شگردهاي جذب:
درباره شگردهاي جذب مدعيان و مبلغان گروه هاي مدعي، بايد گفت كه اينها، بسته به موقعيت، امكانات و اهداف خود، هم از روش فردي ـ چهره به چهره ـ و هم از روش‌هاي سازماني ـ با تعيين سرگروه‌ها و حلقه‌هاي رابط ـ به جذب پيرو و مريد مشغولند. در مجموع روش‌ها و شگردهاي تاثير گذاري اين جماعت به قرار ذيل مي‌باشند:

الف)شناسايي و جذب افراد ساده لوح و زودباور.

ب)تأمين مايحتاج مريدان و تطميع جوانان با پول، مواد، مسكن و تأمين اسباب عيش و نوش آنها.

پ)تشويق جوانان به ارتباطات آزاد جنسي و تن پروري؛ مانند برگزاري جلسات فساد اخلاقي و اردوهاي مختلط و توصيه به زنان براي كشف حجاب در مراسمات خود.

ت)دادن اذكار و اوراد غير مأثور و ختومات عجيب و غريب و توزيع دستورالعمل‌هاي غيرشرعي و به ظاهر جذاب.

ث)چشم بندي، كف بيني، رمالي و انجام امور خارق العاده و يا غير عادي نما مانند احضار اجنه و تسخير ارواح.

ج)ادعاهاي گزاف و دروغ پردازي‌هاي بزرگ مانند: ادعاي كرامت و معجزه، ادعاي دانستن اسرار و رموز هستي و كشف اسرار و رازهاي مگو، تسلط بر علوم غريبه و دانستن خواص حروف و اعداد و جداول. چ)خواب سازي و يا تعبير خواب‌هاي مريدان به شكل جذاب و دلخواه.

خ)لفاظي و سخنوري و سوء استفاده از قدرت بيان خود در جذب مخاطب.

د)تفسير به رأي قرآن و منابع مذهبي و بدعت در انجام مناسك ديني و صدور فتواهاي من درآوردي مانند خواندن نماز به زبان فارسي و يا ترك كامل آن در مواقع تشخيص مراد.

ر)انتقال حس شخصيت كاذب به مريدان مانند دادن سفارت و مأموريت‌هاي خاص به هر مريد.

ز)ادعاي شفاعت گناهان و شفاي امراض صعب العلاج.

س)ادعاي ارتباط و وابستگي به نهادهاي حوزوي، قضايي، امنيتي و انتظامي و ديگر مراكز موجه نظام براي جلب اعتماد مريدان.

ش)ادعاي ايصال آسان و بدون زحمت مريدان به مقامات معنوي؛ مثلا تنها با بيعت كردن و دستبوسي و تبعيت بي چون و چرا از مراد.

ن)نفوذ درNGOها ـ تشكلات غير دولتي ـ با وعده كمك‌هاي مادي و دستگيري‌ها‌ي معنوي. (بازخواني پرونده متمهدين، ماهنامه معارف، شماره 59)

و اما مخلص كلام :
بارها از عارف جليل القدر حضرت ايت الله بهجت درباره راه رسيدن به خدا سوال شده است ايشان يك جواب را دائما تكرار نموداند بالاترين كار انجام واجبات و ترك حرامهاي الهي است. درجاي ديگري فرموده اند: :

مگر ميشود عملي وجود داشته باشد كه انسان را به خداوند نزديك كند ولي خداوند ان را از طريق پيامبرانش به مردم نرسانده باشد؟

بايد گفت اگر كسي مايل است مسير عرفان حقيقي را بپيمايد، مي بايست سراغ افرادي برود كه خود آنها مسير عرفان الهي را طي كرده باشد وكارهايش با موازين ديني وعقلي سازگار باشد واز شهرت وشهوت دوري كند.
براي مطالعه بيشتر، كتاب «آفتاب و سايه ها» نوشته دكتر محمد تقي فعالي و كتاب جريان شناسي انتقادي عرفان هاي نوظهور-حميد رضا مظاهري سيف و فصلنامه كتاب نقد ويژه معنويت گرايي نوپديد (شماره 45، زمستان 1386) پيشنهاد مي شود.:akhlagh.porsemani.ir

لينك كوتاه مطلب: https://hadana.ir/?p=16567

*- ضمنا شما  مي توانيد از اينجا مشترك خبرنامه سايت شويد و جديد ترين مطالب را دريافت كنيد.

حتما بخوانيد

*- ويژه نامه دستورالعملهاي عرفاني

ختم سوره واقعه در روز دوشنبه اول ماه

دستور العملي براي حل مشكلات جوانان

تاكيد حضرت زهرا بر درك غروب جمعه

معنای ذکر یونسیّه و بیان دستور العملی از حضرت آیة الله حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی



كليد: عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع رفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع رفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع رفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی چيست همراه با نظر مراجع عرفان کیهانی

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.

1 نظر
  1. مهدی قاسمی می گوید

    با سلام
    متنی کامل و مفید بود