وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

عده

0

عده

فهرست این نوشتار:

مطابق نظر آيت الله سيستاني

مطابق نظر آيت الله سيستاني

۲پرسش: عدّة را توضیح دهید؟

پاسخ:

زمانی که یک زن به سبب طلاق ویا مرگ شوهرش ویا در اثر وطی شبهه ، باید انتظار بکشد و جایز نیست با دیگری ازدواج کند.

منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی سیستانی.


عده

عِدّه مدت زمان معینی است که زن پس از جدایی از شوهر و یا کسی که به اشتباه با وی آمیزش کرده، باید صبر کرده و تا پایان آن مدت ازدواج نکند.

منشأ جدایی می‌تواند یکی از این امور باشد: طلاق، فسخ ازدواج، فوت شوهر، اتمام مدت عقد و یا بذل آن در ازدواج موقت و زوال اشتباه در آمیزش به شبهه.

عدّه با توجه به سبب آن، یعنی فوت شوهر یا طلاق؛ نوع ازدواج، یعنی دائم یا موقت؛ عادت ماهانه دیدن و ندیدن و حامله بودن و نبودن متفاوت است.[۱]

عده یک دستور دینی است و حتی در مواردی که زن اطمینان دارد حامله نیست واجب است آن را رعایت کند. در صورت ازدواج در ایام عده، این ازدواج حرام و باطل بوده و در موارد زیادی باعث حرمت ابدی ازدواج آن دو در آینده خواهد شد. در برخی شرایط (مانند زن یائسه یا دختر نابالغ)، زنان عده ندارند.

نفقه زنی که در عدّه طلاق رجعی به سر می‌برد بر عهده شوهر است؛ اما مطلّقه به طلاق بائن تنها در صورت حامله بودن، تا زمان وضع حمل نفقه‌اش بر عهده شوهر است.

عِدّه چیست

عِدّه از ریشه «ع د د» و به معنای گروه و شمردن است و معنای فقهی آن، مدت زمان معینی است که زن پس از جدایی از شوهر و یا کسی که به اشتباه با وی آمیزش کرده، باید صبر کرده و تا پایان آن مدت ازدواج نکند.

در اصطلاح فقهی نیز چون زن باید روزهایی را بشمارد تا زمان ممنوعیت ازدواج و سایر احکام این مدت پایان یابد عدّه نام گرفته است.

حفظ نسب و پیشگیری از اختلاط آن، حفظ حرمت ازدواج و احترام شوهر (در عدّه وفات) و نیز دادن فرصت به زوجین برای رجوع به زندگی سابق (در عدّه رجعی) حکمت‌های تشریع عدّه‌اند نه علت آن، از این رو، چنانچه زن بداند حامله نیست باز هم عدّه نگهداشتن واجب است.[۲]

اقسام عده

با توجه به نوع جدایی زن و مرد و نوع ازدواج و… عده اقسام مختلفی پیدا می‌کند:

عدّه طلاق

زنی که هر ماه و یا در سه ماه حداقل یک بار حیض می‌شود، پس از طلاق یا فسخ نکاح، عدّه‌اش چنان که قرآن[۳] نیز بدان تصریح کرده سه «قُرء» است. منظور از قرء در این حکم، طُهر است نه حیض؛ طُهر به معنای زمانی است که بانوان از خونهای حیض و نفاس پاک هستند.

بنابراین، با توجه به لزوم وقوع طلاق در طُهری که در آن آمیزش صورت نگرفته، با نخستین حیض زن (مدت میان طلاق و حیض هر چند کوتاه باشد) یک طهر به شمار می‌رود و پس از پایان ایام عادت، طهر دوم آغاز می‌گردد و با دیدن حیض دوم، دو طهر محسوب می‌شود و پس از پایان ایام عادت، طهر سوم شروع می‌شود و به محض دیدن حیض سوم، طهر سوم تکمیل گشته و مدت عدّه پایان می‌یابد و زن پس از آن می‌تواند ازدواج مجدد کند.[۴]

به فتوای اکثر مراجع عدّه زنی که در سن زنان حیض شونده قرار دارد ولی حیض نمی‌شود، سه ماه قمری است.

کمترین زمان عدّه طلاق در فرض سه طُهر بودن آن، ۲۶ روز است.

به قول مشهور فقها، عدّه زن باردار وضع حمل است؛ هر چند در فاصله کوتاهی پس از طلاق صورت گیرد.[۵] در پایان یافتن مدت عدّه به وضع حمل، تفاوتی میان کامل به دنیا آمدن نوزاد و سقط شدن جنین نیست.[۶]

عدّه وفات

عده زن در وفات شوهر در صورت حامله نبودن، چهار ماه و ده روز است. در این حکم تفاوتی میان زن و شوهر بالغ و غیر بالغ و نیز عقد دائم و موقت نیست؛ چنان که منوط به آمیزش نیز نمی‌باشد. در صورت حامله بودن زن، عدّه او طولانی‌ترین مدت از هر کدام از چهار ماه و ده روز و وضع حمل است.[۷]

عدّه ازدواج موقت

به فتوای بیشتر فقها عدّه ازدواج موقت پس از اتمام مدت عقد و یا بخشیدن مدت از سوی شوهر، دو حیض است. یک حیض، ۴۵ روز و دو طُهر از دیگر اقوال در مسئله است.[۸]

عدّه غیریائسه‌ای که حیض نمی‌بیند ۴۵ روز است و چنانچه عادتش نامنظم باشد، عدّه‌اش به تصریح برخی فقها، هر کدام از ۴۵ روز و دو عادت که زودتر اتفاق بیفتد، خواهد بود.[۹]

در صورت حامله بودن، عدّه او بیشترین زمان از وضع حمل و چهار ماه و ده روز خواهد بود.[۱۰]

عدّه آمیزش به شبهه

اگر مردی به اشتباه با زنی آمیزش کند، زن باید عدّه نگه دارد و اگر شوهر داشته باشد، شوهرش در زمان عدّه نمی‌تواند با او هم‌بستر شود. در جواز دیگر بهره‌های جنسی اختلاف نظر وجود دارد.[۱۱] در هر صورت در مدت عدّه، نفقه زن بر عهده شوهر است.[۱۲]

آمیزش به شبهه با زن شوهردار، حکم زنا با او را ندارد؛ بدین معنا که زن بر چنین مردی حرام ابدی نمی‌شود.[۱۳]

عدّه آمیزش به شبهه همانند عدّه طلاق است.[۱۴] در آمیزش به شبهه چنانچه شبهه از ناحیه مرد باشد، عدّه ثابت است، هرچند زن از حرمت آن آگاه باشد. در صورت عکس، ثبوت عدّه محل اختلاف است.[۱۵]

عدّه مفقود الاثر

اگر شوهر مفقود الاثر باشد؛ به گونه‌ای که هیچ نشانه‌ای از مرگ و زندگی وی در دست نباشد و مالی نیز نداشته باشد که نفقه زن را تأمین کند و کسی نیز مخارج او را نپردازد، به قول مشهور، زن می‌تواند به حاکم شرع مراجعه و درخواست طلاق کند. پس از طلاق، زن به مقدار عدّه وفات، عدّه نگه می‌دارد و پس از آن می‌تواند ازدواج کند.[۱۶]

در صورت بازگشت شوهر، اگر زن در عدّه باشد، می‌تواند به او رجوع کند (یعنی بدون نیاز به ازدواج مجدد زن را به همسری خود بازگرداند)؛ امّا اگر پس از عده شوهر کرده باشد، حق رجوع ندارد و در فرض شوهر نکردن، در جواز رجوع اختلاف است. قول مشهور عدم جواز رجوع بدون عقد جدید است.[۱۷]

عدّه زناکار

زن بی‌شوهری که از راه زنا باردار شده عدّه ندارد. چنان که به قول مشهور زن زناکار غیر باردار نیز عدّه ندارد؛ ولی مستحب است کسی که مصمم به ازدواج با اوست صبر کند تا زن یک بار خون ببیند (حیض شود) و به سبب آن رحمش پاک شود و سپس با او ازدواج کند.[۱۸] قول مقابل مشهور، وجوب عدّه در فرض حامله نبودن زن است. عدّه او یک بار حیض شدن است.[۱۹]

عدّه ناشی از ارتداد

چنانچه شوهر پس از آمیزش با همسرش مرتد ملّی شود، زن باید عدّه طلاق نگه دارد. مرد پس از توبه می‌تواند به همسرش رجوع کند و درصورت عدم توبه با پایان یافتن مدت عدّه، زن از او جدا می‌شود و مرد حق رجوع ندارد.

اگر ارتداد مرد فطری باشد به محض ارتداد به طور قهری جدایی حاصل می‌شود و زن عدّه وفات نگه می‌دارد و پس از آن می‌تواند با مرد دیگری ازدواج کند.

اگر زن مرتد شود، چه به ارتداد ملّی و چه فطری، زوال پیوند زناشویی منوط بر سپری شدن عدّه طلاق است. اگر زن در این مدت به اسلام باز گردد، شوهر می‌تواند به او رجوع کند.[۲۰]

احکام عدّه

در ایام عدّه احکامی الزامی برای زن و مرد وجود دارد.

حرمت ازدواج در عدّه

ازدواج با زنی که در عدّه به سر می‌برد، حرام و باطل است(یعنی گویا اصلا ازدواجی صورت نگرفته)؛ دائم باشد یا موقت؛ عدّه طلاق باشد یا وفات و یا دیگر اقسام عدّه. در حکم یاد شده تفاوتی میان علم دو طرف به حُکم شرعی (حرمت ازدواج در حال عدّه) یا موضوع (در عدّه بودن زن) و جهل آنان وجود ندارد.[۲۱]

ازدواج در عدّه در صورت دانستن حکم شرعی مسئله و علم به اینکه زن در حال عدّه قرار دارد، موجب حرمت ابدی زن بر آن مرد نیز می‌شود و آن دو هرگز نمی‌توانند تا پایان عمر با هم ازدواج کنند؛ خواه آمیزش صورت گرفته باشد یا نه. همچنین با جهل هر دو یا یکی از آنان به حکم یا موضوع، در صورت آمیزش، همین حکم وجود دارد.

در صورت عدم آمیزش و جهل هر دو به موضوع یا حکم، ازدواج مجدد آنان پس از عدّه بی‌اشکال است.[۲۲]

زنا در حال عدّه

زنا کردن با زنی که عدّه طلاق رجعی را سپری می‌کند موجب حرمت ابدی آن زن بر مرد می‌شود. لیکن زنا با زنی که در عدّه وفات، طلاق بائن، ازدواج موقّت و یا شبهه و فسخ به سر می‌برد موجب حرمت ابدی نخواهد بود و آن دو پس از پایان عدّه می‌توانند با یکدیگر ازدواج کنند.[۲۳]

خواستگاری در عدّه

خواستگاری صریح یا با اشاره با زنی که در عدّه طلاق رجعی به سر می‌برد، جایز نیست؛ لیکن خواستگاری غیر صریح به ازدواج با زنی که دوران عدّه طلاق بائن را سپری می‌کند برای شوهر و غیر شوهر جایز است؛ هرچند برای شوهر تصریح نیز جایز می‌باشد؛ چون ازدواج در عدّه برای او بدون اشکال است.[۲۴]

اخراج و خروج زن از منزل

بیرون کردن زنی که در عدّه طلاق رجعی به سر می‌برد از منزلی که پیش از طلاق در آنجا زندگی می‌کرده، بر شوهر حرام است، مگر آنکه زن مرتکب فحشا (عمل موجب حدّ و یا آزار و ناسزاگویی به خانواده) شود چنان که بیرون رفتن زن از منزل یاد شده بدون اجازه شوهر جایز نیست.[۲۵]

نفقه زمان عدّه

نفقه زنی که در عدّه طلاق رجعی به سر می‌برد بر عهده شوهر است؛ اما مطلّقه به طلاق بائن تنها در صورت حامله بودن، تا زمان وضع حمل نفقه‌اش بر عهده شوهر است. در غیر این صورت، شوهر تعهدی ندارد.

نفقه زنی که در عدّه طلاق رجعی به سر می‌برد، حکم نفقه زوجه را دارد. بنابر این، در فرضی که زن در حال نشوز طلاق گیرد و یا بر اثر ترک وظایف ایام عدّه ناشزه به شمار آید، نفقه‌ای به او تعلق نمی‌گیرد.[۲۶]

آرایش در عدّه وفات

بر زن در ایام عدّه وفات شوهرش واجب است از آنچه زینت به شمار می‌رود و زنان به طور معمول در مجالس جشن و عروسی خود را به آن می‌آرایند؛ اعم از لوازم آرایش و لباسهای شاد، اجتناب ورزد.[۲۷]

زنانی که عدّه ندارند
زنی که با او آمیزش صورت نگرفته است (از قُبُل یا دُبُر) عدّه ندارد؛ جدایی او به طلاق باشد یا فسخ و بذل یا اتمام مدّت. اما اگر منشأ جدایی فوت شوهر باشد، نگهداشتن عدّه بر او واجب است.[۲۸]

به فتوای بیشتر فقها دختر نابالغ و زن یائسه عدّه ندارند. قول مقابل مشهور، وجوب عده به مدت سه ماه است.[۲۹]

پانویس
پرش به بالا↑ جواهرالکلام، ج۳۲، ص۲۱۱؛ مهذب الاحکام، ج۲۶، ص۷۴
پرش به بالا↑ مفاتیح الشرائع، ج۲، ص۳۴۸؛ الحدائق الناضرة، ج۲۳، ص۲۶۶
پرش به بالا↑ بقره/ ۲۲۸
پرش به بالا↑ جواهر الکلام، ج۳۲، ص۲۱۹؛ توضیح المسائل مراجع، ج۲، ص۵۲۴ مساله۲۵۱۱؛ جواهر الکلام، ج۳۲، ص۲۳۰ و ۲۳۶ ۲۳۷؛ الروضة البهیة، ج۶، ص۵۸-۵۹؛ ریاض المسائل، ج۱۱، ص۱۱۷
پرش به بالا↑ جواهر الکلام، ج۳۲، ص۲۵۲
پرش به بالا↑ جواهر الکلام، ج۳۲، ص۲۵۲-۲۵۴
پرش به بالا↑ جواهرالکلام ج۳۲ ص۲۷۴ ۲۷۵
پرش به بالا↑ مختلف الشیعة، ج۷، ص۲۳۱ -۲۳۲؛ التنقیح الرائع، ج۳، ص۱۳۲-۱۳۳؛ جواهر الکلام، ج۳۰، ص۱۹۶
پرش به بالا↑ جواهر الکلام، ج۳۰، ص۱۹۹
پرش به بالا↑ جواهرالکلام، ج۳۰، ص۲۰۰
پرش به بالا↑ العروة الوثقی‏ (تکملة) ج۲، ص۱۰۵-۱۰۶.
پرش به بالا↑ العروة الوثقی‏ (تکملة) ج۲، ص۱۰۶.
پرش به بالا↑ جواهر الکلام ج۲۹، ص۴۴۶
پرش به بالا↑ جواهرالکلام، ج۳۲، ص۳۴۰ و ۳۷۸
پرش به بالا↑ جواهرالکلام، ج۳۲، ص۳۷۸-۳۷۹
پرش به بالا↑ جواهرالکلام، ج۳۲، ص۲۹۳ ۲۹۴
پرش به بالا↑ مسالک الافهام، ج۹، ص۲۸۹-۲۹۰؛ الحدائق الناضرة، ج۲۵، ص۴۹۳-۴۹۴
پرش به بالا↑ العروة الوثقی، ج۵، ص۵۳۲-۵۳۳
پرش به بالا↑ تحریر الاحکام، ج۴، ص۱۶۰؛ مفاتیح الشرائع، ج۲، ص۳۴۴؛ الحدائق الناضرة، ج۲۳، ص۵۰۴
پرش به بالا↑ الحدائق الناضرة، ج۲۴، ص۲۷-۲۸؛ جواهر الکلام، ج۳۰، ص۷۹-۸۰
پرش به بالا↑ جواهرالکلام ج۲۹، ص۴۲۸
پرش به بالا↑ جواهرالکلام، ج۲۹، ص۴۳۰ ۴۳۷
پرش به بالا↑ جواهرالکلام، ج۲۹، ص۴۴۶
پرش به بالا↑ جواهرالکلام، ج۳۰، ص۱۱۹-۱۲۳
پرش به بالا↑ جواهرالکلام، ج۳۲، ص۳۳۰-۳۳۴؛ منهاج الصالحین (خویی)، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۳
پرش به بالا↑ جواهر الکلام، ج۳۱، ص۳۱۶-۳۲۱
پرش به بالا↑ جواهرالکلام، ج۳۲، ص۲۷۶
پرش به بالا↑ جواهر الکلام، ج۳۲، ص۲۱۱-۲۱۲
پرش به بالا↑ جواهرالکلام، ج۳۲، ص۲۳۲-۲۳۳

منابع
التنقیح الرائع، مقداد بن عبدالله سیوری حلی، مکتبة المرعشی النجفی، قم، ۱۴۰۴ق.
الحدائق الناضرة، یوسف بحرانی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم.
الروضة البهیة، زین الدین بن علی العاملی، شهید ثانی، مکتبة الداوری، قم.
العروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم.
المختصر النافع، محقق حلی، دارالاضواء، بیروت.
جواهر الکلام، محمد حسن نجفی، دار احیاء التراث، بیروت.
ریاض المسائل، سید علی طباطبایی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم.
مختلف الشیعة، علامه حلی، مکتب الاعلام الاسلامی، قم.
مسالک الافهام، زین الدین بن علی العاملی الشهید الثانی، مؤسسة المعارف الاسلامیة، قم، ۱۴۱۴ق.
مستمسک العروة، سید محسن طباطبایی حکیم، دار احیاء التراث العربی، بیروت.
منهاج الصالحین (خویی)، سید ابوالقاسم الموسوی الخویی، چاپ مهر، قم، ۱۴۱۰ق.
مهذب الاحکام، سید عبدالاعلی سبزواری، مؤسسة المنار، قم.
نهایة التقریر، محمد موحدی لنکرانی، انتشارات فقه، قم، ۱۴۳۰ق.
فرهنگ فقه فارسی

منبع : هدانا برگرفته از ویکی شیعه

 

حتما بخوانيد

ویژه نامه احکام جامع سایت هدانا 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.