وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

درباره انواع عرفان و چگونگی عرفان عملی توضیح دهید. 

0

انواع عرفان

 

 درباره انواع عرفان و چگونگی عرفان عملی توضیح دهید. 

 

عرفان بر دو نوع است: 1. عرفان علمی، نظری، اصولی. 2. عرفان عملی، عینی و وصولی.

 

عرفان علمی

«عرفان علمی» تفسیر هستی است و یافتن آن، متأخر از عرفان عملی است زیرا تعبیر و تفسیر تجربیات باطنی و مواجهه با عالم قدس است. در حقیقت نوعی «جهان بینی» و «جهان شناسی» ویژه‏ای است که ره آورد سلوک عملی و طی مقامات معنوی است.

 

به تعبیر استاد شهید مطهری عرفان در بخش نظری مانند فلسفه الهی است که در مقام تفسیر و توضیح هستی است لکن عارف بنابر مدعیات خویش یافته‏های قلبی و سلوکی خویش را به زبان عقلی و یا فلسفی توضیح می‏دهد و البته تفسیر عرفان از هستی یا جهان‏بینی عرفانی هستی با تفسیر فلسفه از هستی تفاوت‏های عمیق دارد؛

 

1. در حکمت و فلسفه، خدا، واجب الوجود و قائم بالذات است و غیر خدا، ممکن‌الوجود و قائم بالغیر و معلول واجب الوجودند و لیکن از نظر عارف، غیرخدا به‌عنوان این که اشیائی در برابر خدا باشند هر چند که معلول او قرار گیرند وجود ندارد بلکه همه اشیاء، اسماء، صفات و شئون و تجلیات خداوند هستند به بیان دیگر در فلسفه از «بود و نبود» و در عرفان از «بود و نمود» حرف زده می‏شود.

 

2. بینش عرفانی از نوع شهود و یافتن و رسیدن است ولیکن بینش فلسفی از نوع شناختن، فهمیدن و ادراک کردن است.

 

3. ابزار فیلسوف، «عقل» و روش او، «برهان و استدلال» است. اما ابزار عارف، «دل» و روش او، «اشراق و کشف و شهود» است.

 

4. «فیلسوف» سیر و سفر عقلی و «عارف» سیر و سلوک قلبی و باطنی دارد.[7]

به تعبیر استاد مطهری:

 

«عارف، کمال را در رسیدن می‏داند، نه در فهمیدن و برای وصول به مقصد اصلی و عرفان حقیقی، عبور از یک سلسله منازل و مراحل و مقامات را لازم و ضروری می‏داند و نام آن را سیر و سلوک می‏گذارد».[8]

عرفان عملی

 

«عرفان عملی»، به تنظیم روابط انسان با خدا، خود و جهان و جامعه می‏پردازد و درصدد «تغییر»، ایجاد تحول و نو شوندگی مستمر و بالنده در انسان می‏پردازد و «علم سیر و سلوک» نیز نامیده می‏شود در این بخش از عرفان، سالک برای این‌که به نهایت عرفان و قله رفیع و منیع انسانیت و کمال یعنی «توحید» برسد لازم است برای سؤال‏های ذیل پاسخ بیابد:

* از کجا آغاز کند؟

* چه منازل و مراحلی باید پیموده شود؟

* وظائف سالک در مقامات و منازل سلوکی به تناسب هر منزل چیست؟

* معیار تشخیص کشف و شهود در عالم بیداری و خواب چه چیزهایی است؟

* آیا در طی طریقت الهی و مقامات سلوکی باید انس و الفت با «انسان کامل» و صاحب «ولایتی» باشد یا نه؟

* و راه و رسم منزل‏ها چه چیزهایی هستند؟

ناگفته نماند در نگاه عرفا انسان هماره مسافری است که شتابان به سوی مقصد در حرکت است و واژه‏هایی چون سیر، سفر، هجرت، اسفار اربعه، لطائف سبعه، اطوار سبعه، مقامات هفتگانه،[9] چهل گانه، صد میدان[10] و هزار منزل[11] مطرح شده است که طرح منازل و اسفار به صورت‏های یاد شده «اعتباری» است و با توجه به تجربیات و سلیقه‏های ره یافتگان نام‏گذاری شده است.

به هر حال اندکی پیرامون «سیر و سفر الی اللّه‏» و آن‌گاه «مراحل و منازل» توضیحاتی را تقدیم می‏نماییم:

«سفر» به معنای پیمایش مسافت و در عرفان توجه و رویکرد دل به خدای سبحان است چنان که «ابن عربی» در تعریف آن آورده: «السَّفرُ عِبارَة عَنِ القَلبِ إِذَا أَخِذَ فِی التَّوجُّه إِلَی الحَّق تَعَالَی بِالذِّکرِ»[12].

و از دیدگاه امام خمینی(ره) مبدأ طی مسافت و سفر روحانی به سوی حق از «بیت نفس و انانیت» است.[13]

و از آیه «وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَی اللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللّهِ»[14] نیز استفاده تفسیری عرفانی می‏نماید که مقصود از «هجرت»، هجرت از بیت نفس یا رهایی از انانیت و خودبینی است و اگر در طول چنین سیر و سلوکی مرگ او فرا رسد به «فنای تام» خواهد رسید و جمال جمیل دوست را مشاهده خواهد کرد و به بقای حق باقی خواهد ماند[15].

 

استاد شهید مطهری می‏نویسند:

 

«عرفا برای رسیدن به مقام عرفان حقیقی به منازل و مقاماتی قائلند که عملاً باید طی شود و بدون عبور از آن منازل، وصول به عرفان حقیقی را غیرممکن می‏دانند».[16]

 

حال و مقام

 

«حال» و «مقام» بارقه‏های الهی است که به دل سالک وارد می‏شود با این تفاوت که حال؛ «دیرپا» نیست، چون «برقی» است که می‏آید و می‏رود لذا «حال»:

1. از سنخ مواهب الهی است.

2. از بین رونده و زوال پذیر است.

سالک باید مراقبت‏های لازم را در حفظ و ثبات بارقه‏های الهی داشته باشد تا «حال» را به «مقام» تبدیل سازد.

«مقام» حقیقتی اکتسابی است که سالک با مجاهده و کوشش آن را به دست می‏آورد لذا مقام:

1. اکتسابی است نه موهبتی.

2. دائم و پایدار است نه زوال یابنده.

3. تحت اختیار و اراده سالک است که باید یکی یکی طی گردد.

ابونصر سراج در «اللمع» آن را «هفت عدد» می‏داند که عبارتند از: «توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل و رضا».

و صاحب مصباح الهدایه 10 مقام قائل است؛ «شکر و خوف و رجا» را بر آن هفت مقام پیش گفته افزوده است.

به تعبیر «عزالدین کاشانی» منشأ اختلاف این است که برخی از مشایخ عرفان و تصوف یک چیز را «حال» و بعضی «مقام» تلقی کرده‏اند.

ناگفته نماند که «احوال» نیز عبارتند از: مراقبه، قرب، محبت، خوف، رجاء، شوق، انس، اطمینان، مشاهده و یقین.[17]

 

 

[7]. آشنایی با علوم اسلامی، بخش عرفان، صص 191-190 و 226-225، انتشارات جامعه مدرسین، 1362ش، قم.
[8]. همان، ص 226.
[9]. منطق الطیر.
[10]. منازل السائرین، مقدمه ص 12.
[11]. همان.
[12]. فتوحات مکیه، ج 2، ص 383.
[13]. شرح چهل حدیث، ص 589.
[14]. نساء (4)، آیه 100.
[15]. شرح چهل حدیث، صص 625-623.
[16]. آشنایی با علوم اسلامی، بخش عرفان، ص 225.
[17]. ر.ک: مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ص 125؛ تاریخ تصوف در اسلام، دکتر غنی، صص 215-212.

 

منبع: سایت هدانا برگرفته از پرسش‏ها و پاسخ‏ها «عرفان و سراب» .

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.