وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

خلاصه زندگی امام موسی کاظم

0

خلاصه زندگی امام موسی کاظم

فهرست این نوشتار:

موسی بن جعفر(ع)

امام هفتم شیعیان حضرتموسی بن جعفر(ع)
کنیه
ابوالحسن اول • ابوابراهیم • ابوعلی
زادروز
ذی‌الحجه ۱۲۷ق یا ۷ صفر ۱۲۸ق.
زادگاه
ابواء -مدینه
مدت امامت
۳۵ سال (۱۴۸ق تا ۱۸۳ق)
شهادت
۲۵ رجب، ۱۸۳ق.
مدفن
کاظمین
محل زندگی
مدینه
لقب(ها)
کاظم • باب الحوائج • عبد صالح
پدر
امام صادق(ع)
مادر
حمیده بربریه
همسر(ان)
نجمه
فرزند(ان)
امام رضا(ع) • معصومه • إبراهیم •قاسم • شاهچراغ • حمزه • عبدالله •إسحاق • حکیمه
طول عمر
۵۵ سال
امامان شیعه
امام علی · امام حسن · امام حسین · امام سجاد · امام باقر · امام صادق · امام کاظم · امام رضا · امام جواد · امام هادی · امام حسن عسکری · امام مهدی
موسی بن جعفر معروف به امام موسی کاظم و ملقب به کاظم و باب الحوائج (۱۲۷ یا ۱۲۸-۱۸۳ق) هفتمین امام شیعیان دوازده امامی است. ایشان در سال ۱۲۸ق، همزمان با انتقال قدرت از امویان به عباسیان به دنیا آمد و در سال ۱۴۸ق پس از شهادت پدرش، امام صادق(ع)، به امامت رسید. دوران ۳۵ ساله امامت او با خلافت منصور، هادی، مهدی و هارون عباسیهمزمان بود. او چندین بار از سوی مهدی و هارون عباسی زندانی شد و در سال ۱۸۳ق در زندان سندی بن شاهک به شهادت رسید. با شهادت او، امامت به فرزندش علی بن موسی(ع)منتقل شد.

زندگانی امام کاظم(ع) با اوج قدرت خلافت عباسی همزمان بود و ایشان در برابر حکومت وقت، تقیه می‌کرد و شیعیان را نیز به این کار سفارش ‌می‌نمود؛ از این رو موضع‌گیری صریحی از ایشان در برابر خلفای عباسی و قیام‌های علوی نظیر قیام شهید فخ گزارش نشده است. با این وجود، ایشان در مناظره و گفتگو با خلفای عباسی و دیگران تلاش می‌کرد از خلافت عباسیان مشروعیت‌زدایی کند.

مناظرات و گفتگوهایی از موسی بن جعفر با برخی عالمان یهودی و مسیحی در منابع تاریخی و حدیثی نقل شده است. گفتگوهای او با عالمان ادیان دیگر، پاسخ به پرسش‌های آنان بوده است. در مسند الامام الکاظم بیش از ۳۰۰۰ حدیث از وی گردآوری شده، که شماری از آنها را برخی از اصحاب اجماع روایت کرده‌اند. همچنین، وی سازمان وکالت را گسترش داد و در مناطق مختلف، افرادی را به عنوان وکیل تعیین کرد. از سوی دیگر، حیات ایشان همزمان با بروز انشعاباتی در شیعه بود و فرقه‌های اسماعیلیه، فطحیه و ناووسیه همزمان با آغاز امامت او و فرقه واقفیه پس از شهادت او شکل گرفت.

منابع شیعه و سنی، علم، عبادت، بردباری و بخشندگی وی را ستوده‌ و او را کاظم و عبد صالح لقب داده‌اند. بزرگان اهل‌ سنت به امام هفتم شیعیان به عنوان یک عالم دینی احترام می‌گذاشته و همچون شیعیان به زیارت قبر او می‌رفته‌اند. آرامگاه امام کاظم(ع) به همراه مرقد نوه‌اش امام جواد(ع) در نزدیک بغداد، به حرم کاظمین شهرت دارد و زیارتگاه مسلمانان به‌ویژه شیعیان است.

نام، نسب و القاب

نسب موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب با شش واسطه به امام علی (ع) می‌رسد. پدر او امام صادق(ع)، ششمین امام شیعیان و مادرش حمیده بربریه است.[۱] کنیه او را ابوابراهیم، ابوالحسن اول، ابوالحسن ماضی و ابوعلی گفته‌اند. وی را به دلیل کنترل خشم خود در برابر بدرفتاری دیگران، کاظم[۲][۳] و به سبب عبادتِ بسیار، عبد صالح لقب داده‌اند.[۴] باب الحوائج نیز از القاب اوست[۵][۶][۷][۸] و مردم مدینه او را زَیْنُ المُجتَهدین(زینت تلاش‌گران) می‌نامیدند.[۹]

 

زندگی‌نامه/گاهشمار زندگی امام کاظم(ع)

 

۷ صفر۱۲۸ق.
تولد
۱۴۵ق.
قیام نفس زکیه
۲۵ شوال۱۴۸ق.
شهادت امام صادق(ع) و آغاز امامت امام کاظم(ع)
۱۱ ذی‌قعده۱۴۸ق.
تولد امام رضا(ع)
اوائل محرم۱۴۹ق.
وفات عبدالله افطح و بازگشت پیروان او به امامت امام کاظم(ع)[۱۰]
۱۶۰-۱۶۹ق
در دوره خلافت مهدی عباسی، امام دو بار به بغداد فراخوانده شد و مدت کوتاهی در بازداشت بود. امام در یکی از دیدارها با مهدی عباسی، فدک را از وی مطالبه کرد.[۱۱]
۱۶۹ق.
قیام فخ
ربیع‌الثانی۱۷۰ق
امام در نامه‌ای به خیزران مادر هادی عباسی، مرگ او را تسلیت گفت.[۱۲]
۱۷۲ق.
تشکیل حکومت ادریسیان نخستین حکومت شیعی، در مغرب
۱۷۶ق.
یحیی بن عبدالله پس از قیام در طبرستان، به امام کاظم نامه نوشت و از همراهی نکردن ایشان گلایه کرد.[۱۳][۱۴]
شوال۱۷۹ق.
هارون الرشید در رمضان این سال عمرهگذارد و سپس به مدینه رفت و نزد قبر پیامبر(ص) با افتخار گفت: سلام بر تو ای پسر عمو. در این هنگام امام نزدیک آمد و خطاب به پیامبر گفت: سلام بر تو ای پدر.[۱۵][۱۶]
۲۰ شوال۱۷۹ق.
به دستور هارون، امام از مدینه به عراقفرستاده شد.[۱۷]
۷ ذی‌الحجه۱۷۹ق.
زندانی شدن موسی بن جعفر(ع) در بصرهدر خانه عيسى بن جعفر[۱۸]
اواخر ۱۸۰ق.
هارون در نامه‌ای به عیسی بن جعفر دستور قتل امام را داد ولی او نپذیرفت.[۱۹]
۲۲ رجب۱۸۳ق.
مسموم شدن در زندان سندی بن شاهک[۲۰]
۲۵ رجب۱۸۳ق.

تولد

موسی بن جعفر در ذی‌الحجه ۱۲۷ق[۲۲] یا ۷ صفر ۱۲۸ق[۲۳] هنگامی که امام صادق(ع) و همسرش حمیده از حج بازمی‌گشتند، در منطقه ابواء به دنیا آمد.[۲۴] ولادت او را در سال ۱۲۹قو در مدینه نیز گفته‌اند.[۲۵] برخی منابع از علاقه فراوان امام صادق(ع) به او خبر داده‌اند.[۲۶] بنا بر روایت احمد برقی، امام صادق(ع) پس از ولادت فرزندش موسی، سه روز مردم را اِطعام کرد.[۲۷]

موسی بن جعفر(ع) در دوران انتقال قدرت از امویان به عباسیان به دنیا آمد. در چهار سالگی وی، نخستین خلیفه عباسی به حکومت رسید. از زندگی امام کاظم تا پیش از امامت وی، اطلاعات چندانی در دست نیست، جز چند گفتگوی علمی در زمان کودکی از جمله گفتگو با ابوحنیفه[۲۸] [۲۹] و عالمان ادیان دیگر[۳۰] [۳۱] که در مدینه رخ داده است.

بر پایه روایتی که در مناقب آمده، وی به صورت ناشناس وارد یکی از روستاهای شام شده و در آنجا با راهبی گفتگو کرده که به مسلمان شدن او و همراهانش انجامیده است.[۳۲]همچنین گزارش‌هایی از سفرهای امام به مکه برای حج یا عمره وجود دارد.[۳۳] چند بار نیز امام از سوی خلفای عباسی به بغداد احضار شده است. جز این موارد، امام بیشتر عمر خود را در مدینه گذرانده است.

همسر و فرزندان

همچنین ببینید: فهرست فرزندان امام کاظم(ع)
تعداد همسران امام کاظم(ع) روشن نیست. نخستین آن‌ها، نجمه مادر امام رضا است.[۳۴] از تعداد فرزندان او نیز در منابع تاریخی گزارش‌های متفاوتی آمده است. به گزارش شیخ مفید، او ۳۷ فرزند (۱۸ پسر و ۱۹ دختر) داشته است. امام رضا(ع)، إبراهیم، شاهچراغ ، حمزه، إسحاق از جمله پسران و فاطمه معصومه و حکیمه از جمله دختران او هستند.[۳۵] نوادگان امام کاظم(ع) به سادات موسوی شهرت دارند.[۳۶]

 

 

موسی بن جعفر، پس از شهادت امام صادق(ع) در سال ۱۴۸ق. در سن ۲۰ سالگی به امامت رسید.[۳۷] دوران امامت او با خلافت چهار تن از خلفای عباسی هم‌‌زمان بود.[۳۸] حدود ۱۰ سال از امامت او در خلافت منصور (حکومت۱۳۶-۱۵۸ق)، ۱۱ سال در خلافت مهدی عباسی (حکومت۱۵۸-۱۶۹ق)، یک سال در خلافت هادی عباسی (حکومت۱۶۹-۱۷۰ق) و ۱۳ سال در خلافت هارون (حکومت۱۷۰-۱۹۳ق) سپری شد.[۳۹] مدت امامت موسی بن جعفر ۳۵ سال بود و با شهادت او در سال ۱۸۳ق امامت به فرزندش، امام رضا (ع) منتقل شد.[۴۰]

 

نصوص امامت

از دیدگاه شیعه، امام از جانب خدا تعیین می‌شود و از راه‌های شناخت او، نص (تصریح پیامبر(ص) یا امام قبلی به امامت امام پس از خود) است.[۴۱] امام صادق در موارد متعددی امامت موسی بن جعفر را به اصحاب نزدیک خود اعلام کرده بود. در هر یک از کتاب‌های کافی،[۴۲] ارشاد،[۴۳] اعلام الوری[۴۴] و بحارالانوار،[۴۵] بابی درباره نصوص امامت موسی بن جعفر(ع) وجود دارد که به ترتیب ۱۶، ۴۶، ۱۲ و ۱۴ روایت را در این باره نقل کرده‌اند[۴۶] از جمله:

در روایتی، فیض بن مختار می‌گوید از امام صادق(ع) پرسیدم امام پس از شما کیست؟ در این هنگام فرزندش موسی وارد شد و امام صادق(ع) او را امام بعدی معرفی کرد.[۴۷]
علی بن جعفر روایت کرده که امام صادق(ع) درباره موسی بن جعفر فرمود: « فَإِنَّهُ أَفْضَلُ وُلْدِی وَ مَنْ أُخَلِّفُ مِنْ بَعْدِی وَ هُوَ الْقَائِمُ مَقَامِی وَ الْحُجَّةُ لِلَّهِ تَعَالَی عَلَی كَافَّةِ خَلْقِهِ مِنْ بَعْدِی[۴۸]؛ او برترین فرزندان و بازماندگان من است و اوست که پس از من، در جایگاه من قرار می‌گیرد و پس از من، حجت خدا بر همه مخلوقات است.»
همچنین در عیون اخبار الرضا آمده است که هارون الرشید خطاب به فرزندش، موسی بن جعفر را امام بر حق و سزاوارترین فرد به جانشینی پیامبر(ص) خوانده و پیشوایی خود را ظاهری و با زور توصیف کرده است.[۴۹][۵۰][یادداشت ۱]

 

وصیت امام صادق و سرگردانی برخی شیعیان

در منابع آمده است امام صادق(ع) با توجه به سخت‌گیری‌های عباسیان و برای حفظ جان امام کاظم(ع)، پنج نفر ـ از جمله خلیفه عباسی ـ را به عنوان وصی خود معرفی کرد.[۵۱] هر چند امام صادق، بارها امامِ پس از خود را به اصحاب خاصش معرفی کرده بود، اما این اقدام تا حدی وضع را برای شیعیان ابهام‌آلود کرد. در این دوره، برخی از اصحاب برجسته امام صادق مانند مؤمن طاق و هشام بن سالم نیز دچار تردید شده بودند. آنان ابتدا به سراغ عبدالله افطح، که ادعای امامت کرده بود، رفتند و از او درباره زکات پرسیدند. اما پاسخ‌های عبدالله آن‌ها را قانع نکرد. آن دو سپس با موسی بن جعفر (ع) ملاقات کردند و با پاسخ‌های وی قانع‌ شدند و امامت او را پذیرفتند.[۵۲]

 

انشعاب در شیعه

در دوره امامت موسی بن جعفر(ع)، فرقه‌های اسماعیلیه، فطحیه و ناووسیه شکل گرفت. هر چند در زمان حیات امام صادق(ع)، زمینه انشعاب در شیعه فراهم شده بود، اما انشعابی در میان آنان رخ نداد. ولی با شهادت ایشان و آغاز امامت موسی بن جعفر، شیعیان به فرقه‌های مختلفی منشعب شدند؛ گروهی از آنان، مرگ اسماعیل پسر امام صادق(ع) را انکار کرده، او را امام می‌دانستند. شماری از این گروه، که از حیات اسماعیل مأیوس شدند، پسر او محمد را امام دانستند. این گروه به اسماعیلیه شهرت یافتند. برخی دیگر عبدالله اَفْطَح راامام دانسته، به فَطَحیه مشهور شدند ولی پس از مرگ او که حدود ۷۰ روز پس از شهادت امام صادق رخ داد، به امامت موسی بن جعفر معتقد شدند. شماری نیز به پیروی از شخصی به نام ناووس در امامت حضرت صادق(ع) توقف کردند و عده‌ای به امامت محمد دیباج معتقد شدند.[۵۳]

فعالیت غالیان
در دوره امام کاظم(ع)، غالیان نیز فعال بودند. در این دوره فرقه بشیریه شکل گرفت که منسوب به محمد بن بشیر از اصحاب موسی بن جعفر بود. او در زمان حیات امام، دروغ‌هایی به آن حضرت می‌بست.[۵۴] امام کاظم محمد بن بشیر را نجس می‌شمرد و لعن می‌کرد.[۵۵]

فعالیت علمی
از امام کاظم فعالیت‌های علمی متفاوتی گزارش شده است؛ متن این فعالیت‌ها در قالب روایات، مناظره و گفتگوی علمی در کتاب‌های حدیثی شیعه آمده است.[۵۶][۵۷]

روایات

امام کاظم(ع) فرمود:

هرکه دنیادوست شود ترس آخرت از قلبش رخت بربندد، اگر به بنده‌ای علمی عطا شد و او محبتش به دنیا افزون گشت، از خدا دورتر می‌شود و خشم الهی بر او بیشتر خواهد شد.

ابن شعبه، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۳۹۹
احادیث فراوانی از امام کاظم، در منابع حدیثی شیعه روایت شده است؛‌ این روایات بیشتر در موضوعات کلامیچون توحید[۵۸]، بداء[۵۹] و ایمان[۶۰] و نیز موضوعات اخلاقی است.[۶۱] همچنین مناجات‌هایی از جمله دعایجوشن صغیر از وی نقل شده است. در اسناد این روایات از او با تعابیری چون الکاظم، ابی‌الحسن، ابی‌الحسن الاول، ابی‌الحسن الماضی، العالم[۶۲] و العبد الصالح یاد شده است. عزیزالله عطاردی ۳۱۳۴ حدیث از او در مُسْنَدُ الامام الکاظم گردآورده است.[۶۳] ابوعمران مروزی از عالمان اهل‌سنت نیز شماری از احادیث امام هفتم شیعیان را در مسند الامام موسی بن جعفر آورده است.[۶۴]

از موسی بن جعفر، آثار دیگری نیز روایت شده است:

رساله‌ای درباره عقل که خطاب به هشام بن حکم نوشته شده است.[۶۵][۶۶]
رساله‌ای درباره توحید که در پاسخ به سؤالات فتح بن عبدالله است.[۶۷][۶۸]
علی بن یقطین نیز مسائلی را که از موسی بن جعفر فرا گرفته بود، در کتابی با عنوان مسائل عن ابی الحسن موسی بن جعفر‌ جمع‌آوری کرده است.[۶۹]

مناظر‌ه‌ها و گفتگوها

مناظرات و گفتگوهایی از امام کاظم با برخی از خلفای عباسی،[۷۰][۷۱][۷۲] دانشمندان یهودی[۷۳] و مسیحی،[۷۴] ابوحنیفه[۷۵] و دیگران گزارش شده است. باقر شریف قرشی هشت گفتگو از امام کاظم، تحت عنوان مناظرات آن حضرت گرد آورده است.[۷۶] امام کاظم(ع) با مهدی عباسی مناظره‌هایی درباره فدک و نیز حرمت خمر در قرآن انجام داده است.[۷۷][۷۸] با هارون عباسی نیز مناظراتی داشته است. از آنجا که هارون می‌خواست خویشاوندی پیامبر(ص) با خود را نزدیک‌تر از نسبت او با موسی بن جعفر نشان دهد، امام کاظم در حضور هارون به نزدیک‌تر بودنِ انتساب خویش به پیامبر تصریح کرد.[۷۹][۸۰][۸۱] گفتگوهای موسی بن جعفر با عالمان ادیان دیگر نیز معمولا در پاسخ به پرسش‌های آنان صورت گرفته که در پایان به گرویدن آنان به اسلام انجامیده است.[۸۲][۸۳][۸۴]

 

سیره

شیوه امام کاظم در ارتباط با خدا، با شیوه او در برابر مردم و همچنین حاکمان وقت، تفاوت داشته است. شیوه او در برابر خدا، مردم و حاکمان وقت، به عنوان سیره عبادی، اخلاقی و سیاسی گزارش شده است.

سیره عبادی
بر اساس منابع شیعه و سنی، امام کاظم (ع) بسیار اهل عبادت بود؛ به همین دلیل، برای او از لقب عبد صالح استفاده می‌شود.[۸۵][۸۶] بر پایه برخی گزارش‌ها امام کاظم (ع) آن قدر عبادت می‌کرد که زندان‌بانان او نیز تحت تأثیر قرار می‌گرفتند.[۸۷] شیخ مفید موسی بن جعفر را عابدترین مردم زمان خود دانسته و گزارش کرده است که آن حضرت چنان از ترس خدا گریه می‌کرد که محاسنش از اشک‌ خیس می‌شد. او دعای «عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ» را تکرار می‌کرد و دعای «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسَابِ» را در سجده می‌خواند.[۸۸] حتی هنگامی که به دستور هارون به زندان منتقل شد، خدا را سپاس می‌گفت که فرصتی برای عبادت یافته است: «خدایا همواره از تو فراغتی برای عبادتت طلب می‌کردم و تو آن را برایم فراهم کردی؛ پس تو را سپاس می‌گویم».[۸۹]

نقش انگشتری امام کاظم «حَسْبِيَ اللَّهُ حَافِظِي»[۹۰]‏ و ِ «الْمُلْكُ لِلَّهِ وَحْدَهُ»[۹۱] بوده است.

 

سیره اخلاقی

در منابع شیعه و سنی، گزارش‌های مختلفی درباره بردباری[۹۲][۹۳] و سخاوت امام کاظم (ع) وجود دارد.[۹۴][۹۵] شیخ مفید او را بخشنده‌ترین مردم زمان خودش دانسته که شب‌ها برای فقیران مدینه آذوقه می‌برد.[۹۶] ابن عنبه درباره سخاوت موسی بن جعفر گفته است: او شب‌ها از خانه بیرون می‌رفت و کیسه‌هایی از درهم همراه داشت و به هر کس می‌رسید یا به کسانی که به احسان او چشم داشتند، می‌بخشید تا بدانجا که کیسه‌های پول او ضرب‌المثل شده بود.[۹۷] همچنین گفته شده موسی بن جعفر به کسانی که به او آزار می‌رساندند نیز بخشش می‌کرد و وقتی به او خبر می‌دادند فردی در صدد اذیت او بوده، برایش هدیه‌ می‌فرستاد.[۹۸] همچنین شیخ مفید امام کاظم را کوشاترین فرد درصله رحم با خانواده و دیگر بستگان دانسته است.[۹۹]

دلیل ملقب شدن امام هفتم شیعیان به کاظم، این بود که خشم خود را کنترل می‌کرد.[۱۰۰][۱۰۱] گزارش‌های مختلفی در منابع آمده که امام کاظم خشم خود را در برابر دشمنان و کسانی که به او بدی می‌کردند، فرو می‌برد.[۱۰۲][۱۰۳] از جمله گفته شده مردی از نوادگان عمر بن خطاب در حضور امام کاظم، به امام علی(ع) توهین کرد. همراهان امام خواستند به او حمله کنند، اما امام مانع شد و سپس به مزرعهٔ آن مرد رفت. مرد با دیدن امام کاظم شروع به داد و بیداد کرد که محصولش را لگدمال نکند. امام به او نزدیک شد و با خوشرویی پرسید چقدر خرج کاشت مزرعه کرده‌ای؟ مرد گفت: ۱۰۰ دینار! سپس پرسید: چه اندازه از آن برداشت خواهی کرد؟ مرد پاسخ داد غیب نمی‌دانم. امام کاظم پرسید: امید داری چه اندازه از آن برداشت کنی؟ مرد پاسخ داد: ۲۰۰ دینار! امام ۳۰۰ دینار به او داد و گفت: این ۳۰۰ دینار برای توست و محصولت هم برایت باقی است. سپس به سوی مسجد رفت. آن مرد زودتر خود را به مسجد رساند و با دیدن امام کاظم برخاست و این آیه را بلند خواند: اللَّه أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِ‌سَالَتَهُ؛ خدا بهتر می‌داند رسالتش را کجا قرار دهد[ انعام–۱۲۴] [۱۰۴]

بشر حافی نیز که بعدها از مشایخ صوفیه گردید، تحت تأثیر سخنان و اخلاق او توبه کرد.[۱۰۵][۱۰۶]

سیره سیاسی
برخی منابع گفته‌اند امام کاظم به شیوه‌های مختلفی از جمله مناظره و عدم همکاری، بر عدم مشروعیت خلفای عباسی تأکید می‌کرد و می‌کوشید اعتماد مردم را نسبت به آنان سست کند.[۱۰۷] موارد زیر را می‌توان از نمونه‌های تلاش او برای بی‌اعتبار کردن عباسیان برشمرد:

حاکمان زمان امام موسی کاظم(ع)
۱۵۰
۱۶۰
۱۷۰
۱۸۰
هارون الرشید ۱۷۰-۱۹۳ق
هادی عباسی ۱۶۹ق
مهدی عباسی ۱۵۸-۱۶۹
منصور دوانیقی ۱۳۶-۱۵۸ق
امامت امام موسی کاظم(ع) ۱۴۸-۱۸۳ق

او در مواردی که خلفای عباسی با انتساب خود به پیامبر(ص) در صدد مشروعیت‌بخشی به حکومت خود بودند، نسب خود را مطرح می‌کرد و نشان می‌داد که او از عباسیان به پیامبر(ص) نزدیک‌تر است. از جمله در گفت‌وگویی که میان او و هارون عباسی رخ داد، امام کاظم با تکیه بر آیاتی از قرآن از جمله آیه مباهله، انتساب خود به پیامبر را از طریق مادرش حضرت زهرا(س) اثبات کرد.[۱۰۸][۱۰۹]
هنگامی‌که مهدی عباسی رد مظالم می‌کرد، امام کاظم فدک را از او مطالبه کرد.[۱۱۰] مهدی از او خواست تا حدود فدک را مشخص کند و امام مرزهایی را تعیین کرد که با قلمرو حکومت عباسیان برابری می‌کرد.[۱۱۱]
امام هفتم شیعیان اصحاب خود را به عدم همکاری با عباسیان سفارش می‌کرد، از جمله صفوان جمال را از کرایه دادن شتران خود به هارون منع کرد.[۱۱۲] در عین حال از علی بن یقطین که در حکومت هارون الرشید، عهده‌دار وزارت بود، خواست تا در دربار بماند و به شیعیان خدمت کند.[۱۱۳]
با این وجود، از موسی بن جعفر(ع) مخالفت علنی در برابر حکومت وقت گزارش نشده است. او اهل تقیه بود و شیعیان را نیز به رعایت آن سفارش می‌کرد. به عنوان مثال، در نامه‌ای به خیزران مادر هادی عباسی، مرگ او را تسلیت گفت.[۱۱۴] بر پایه روایتی هنگامی که هارون او را احضار کرد، فرمود: «چون تقیه در برابر حاکم واجب است، پیش هارون می‌روم». او همچینن هدایای هارون را، برای ازدواج آل ابی‌طالب و جلوگیری از قطع نسل آنان می‌پذیرفت.[۱۱۵] حتی امام کاظم (ع) در نامه‌ای از علی بن یقطین خواست مدتی به شیوه اهل‌سنت وضو بگیرد تا خطری او را تهدید نکند.[۱۱۶]

امام کاظم و قیام‌های علویان
دوران زندگانی موسی بن جعفر با دوران قدرت گرفتن عباسیان، و قیام‌های متعدد از سوی علویان علیه آنان هم‌زمان بود. عباسیان با شعار طرفداری و حمایت از اهل‌بیت به قدرت رسیدند، ولی طولی نکشید به دشمنی سخت برای علویان تبدیل شدند و بسیاری از آنان را کشتند یا به زندان انداختند.[۱۱۷] سخت‌گیری حاکمان عباسی بر علویان سبب شد، تا شماری از علویان سرشناس دست به قیام بزنند. قیام نفس زکیه، تشکیل حکومت ادریسیان و قیام شهید فخ از آن جمله بود. قیام فخ در سال ۱۶۹ق در دوره امامت موسی بن جعفر و خلافت هادی عباسی به وقوع پیوست.[۱۱۸] امام در این قیام‌ها شرکت نکرد و موضع صریحی از او در تأیید یا رد آن‌ها گزارش نشده است؛ حتی یحیی بن عبدالله پس از قیام درطبرستان، در نامه‌ای از همراهی نکردن ایشان گلایه کرد.[۱۱۹] در مورد موضع امام در قیام فخ که در مدینه رخ داد، دو دیدگاه وجود دارد:‌

عده‌ای معتقدند امام با این قیام موافق بوده است. استناد این گروه به این سخن امام خطاب به شهید فخ است: «پس در کار خویش جدی باش چراکه این مردم ایمان را اظهار می‌کنند ولی در نهان شرک دارند.»[۱۲۰][۱۲۱]
عده‌ای دیگر گفته‌اند این قیام‌ها مورد تایید امام نبوده است.[۱۲۲]
در هر صورت، هنگامی که امام سر شهید فخ را دید آیه استرجاع بر زبان جاری کرد و او را ستود.[۱۲۳] هادی عباسی دستور قیام فخ را به امام کاظم نسبت می‌داد و به همین دلیل او را به قتل تهدید کرد.[۱۲۴]

زندان
امام کاظم(ع)، در طول دوران امامتش چندین بار از سوی خلفای عباسی احضار و زندانی شد. نخستین‌بار در زمان خلافت مهدی عباسی، امام را به دستور خلیفه از مدینه به بغداد منتقل کردند.[۱۲۵] هارون نیز دو بار امام را زندانی کرد. زمانِ دستگیری و زندان اول در منابع ذکر نشده ولی دومین بار در ۲۰ شوال سال ۱۷۹ق ایشان را در مدینه دستگیر[۱۲۶] و در ۷ ذی حجه در بصره در خانه عیسی بن جعفر زندانی کرد.[۱۲۷] بنا به گزارش شیخ مفید، هارون در سال ۱۸۰ق در نامه‌ای به عیسی بن جعفر، از او خواست امام را به قتل برساند، ولی او نپذیرفت.[۱۲۸] امام را پس از مدتی به زندان فضل بن ربیع در بغداد منتقل کردند. امام کاظم(ع) سال‌های پایانی عمر خود را در زندان‌های فضل بن یحیی و سندی بن شاهک گذراند.[۱۲۹] در زیارتنامه امام کاظم(ع) با عبارت الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُون‏؛ کسی که در سیاهچال‌ها شکنجه می‌شد به او سلام داده شده است.[۱۳۰]

درباره دلیل دستگیر شدن امام هفتم شیعیان توسط خلفای عباسی و انتقال ایشان به زندان، گزارش‌های متفاوتی در منابع آمده است. بنا بر برخی گزارش‌ها دلیل دستگیری وی به دستور هارون، حسادت یحیی برمکی و بدگویی علی بن اسماعیل بن جعفر از وی نزد هارون بوده است.[۱۳۱][۱۳۲][۱۳۳] گفته شده هارون به ارتباط شیعیان با امام کاظم حساس بود و از اینکه اعتقاد شیعیان به امامت آن حضرت باعث تضعیف حکومت [۱۳۴] وی شود، بیم داشت. همچنین بر پایه برخی گزارش‌ها دلیل زندانی شدن امام کاظم(ع) این بود که برخی از شیعیان همچون هشام بن حکم، با وجود اینکه امام دستور به تقیه داده بود، خواست امام را رعایت نمی‌کردند.[۱۳۵][۱۳۶] این گزارش‌ها مناظره‌های هشام بن حکم را از جمله اسباب زندانی شدن امام برشمرده‌اند.[۱۳۷][۱۳۸]

شهادت
واپسین روزهای عمر امام کاظم(ع) در زندان سندی بن شاهک سپری شد. شیخ مفید گفته است سندی، به دستور هارون الرشید امام را مسموم کرد و امام سه روز پس از آن به شهادت رسید.[۱۳۹] شهادت وی ۲۵ رجب سال ۱۸۳ق دربغداد رخ داده است.[۱۴۰] درباره زمان و مکان شهادت امام کاظم (ع) نظرات دیگری هم وجود دارد.[۱۴۱][۱۴۲]

پس از آن‌که موسی بن جعفر(ع) به شهادت رسید، به دستور سِندی بن شاهک پیکر او را روی پل بغداد قرار دادند و اعلام کردند که موسی بن جعفر به مرگ طبیعی از دنیا رفته است.[۱۴۳] درباره چگونگی شهادت وی گزارش‌های متفاوتی وجود دارد؛ بیشتر تاریخ‌نویسان بر این باورند که یحیی بن خالد و سندی بن شاهک او را مسموم کرده‌اند[۱۴۴][۱۴۵] در گزارشی نیز گفته شده او را با پیچیدن در فرش، خفه کرده‌اند.[۱۴۶] حمدالله مستوفی بدون استناد به هیچ منبعی، به شیعیان نسبت داده که می‌گویند موسی بن جعفر با ریختن سرب گداخته در گلویش به شهادت رسیده است.[۱۴۷]

برای قراردادن بدن امام کاظم(ع) در معرض دید عموم دو دلیل گفته شده: یکی اثبات این‌که او به مرگ طبیعی از دنیا رفته؛ دیگری باطل کردن باور کسانی که به مهدویت او اعتقاد داشته‌اند.[۱۴۸]

پیکر موسی بن جعفر(ع) را در منطقه شونیزیه در مقبره خانوادگی منصور که به مقابر قریش شهرت داشت، دفن کردند.[۱۴۹] مدفن او به حرم کاظمین مشهور است. گفته شده دلیل عباسیان برای این‌که بدن امام را در این مقبره دفن کردند، ترس از آن بود که مبادا مکان دفن او محل تجمع و حضور شیعیان شود.[۱۵۰]

آرامگاه

تصویر قدیمی حرم کاظمین
نوشتار اصلی: حرم کاظمین
آرامگاه امام کاظم(ع) و امام جواد(ع)، در منطقه کاظمین در بغداد به حرم کاظمین مشهور و زیارتگاه مسلمانان به‌ویژه شیعیان است. بر پایه روایاتی از امام رضا(ع)، ثواب زیارت قبر امام کاظم(ع)، با زیارت قبر پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی(ع) و امام حسین(ع) برابری می‌کند.[۱۵۱]

اصحاب و وکلا
درباره اصحاب امام کاظم(ع) آمار دقیقی در دست نیست و درباره تعداد آن‌ها اختلاف وجود دارد:

شیخ طوسی تعداد آنان را ۲۷۲ نفر ذکر کرده است.[۱۵۲]
برقی آن‌ها را ۱۶۰ نفر شمرده است.
قرشی سخن برقی که شمار آنان را ۱۶۰ تن ذکر کرده، مردود دانسته[۱۵۳] و خود از ۳۲۰ تن به عنوان صحابه او نام برده است.
علی بن یقطین، هشام بن حکم، هشام بن سالم، محمد بن ابی‌عمیر، حماد بن عیسی، یونس بن عبدالرحمن، صفوان بن یحیی و صفوان جمال از اصحاب امام کاظم بودند، که برخی از آنان در شمار اصحاب اجماع ذکر شده‌اند.[۱۵۴] پس از شهادت امام کاظم، شماری از اصحاب او از جمله علی بن ابی حمزه بطائنی، زیاد بن مروان و عثمان بن عیسی امامت علی بن موسی الرضا (ع) را نپذیرفتند و در امامت موسی بن جعفر توقف کردند.[۱۵۵] این گروه، با عنوان واقفیه مشهور شدند. البته بعدها برخی از آنان امامت حضرت رضا(ع) را پذیرفتند.

همچنین ببینید: فهرست اصحاب امام کاظم (ع)
سازمان وکالت
نوشتار اصلی: سازمان وکالت
امام کاظم(ع) برای ارتباط با شیعیان و تقویت توان اقتصادی آنان، سازمان وکالت را که در زمان امام صادق(ع) پایه‌گذاری شده بود، گسترش داد. او برخی از اصحاب خود را به عنوان وکیل، به مناطق مختلف می‌فرستاد. گفته شده در منابع به نام ۱۳ نفر از وکلای او اشاره شده است.[۱۵۶] بنابر برخی منابع، علی بن یقطین و مفضل بن عمر در کوفه، عبدالرحمان بن حجاج در بغداد، زیاد بن مروان در قندهار، عثمان بن عیسی در مصر، ابراهیم بن سلام در نیشابور و عبدالله بن جندب در اهواز وکالت او را بر عهده داشتند.[۱۵۷]

گزارش‌های مختلفی در منابع آمده است که شیعیان خمس خود را به امام کاظم یا نمایندگان او می‌رساندند. شیخ طوسی نیز دلیل پیوستن برخی از وکلای آن حضرت به واقفیه را، فریفته‌شدن به اموالی می‌داند که نزد آنان جمع شده بود.[۱۵۸] در گزارش علی بن اسماعیل بن جعفر به هارون که منجر به زندانی شدن امام کاظم شد، آمده است: «مال‌های فراوانی از شرق و غرب برای او فرستاده می‌شود و دارای بیت‌المال و خزانه‌ای است که سکه‌های مختلف به حجم بسیار در آن یافت می‌شود.»[۱۵۹]

نامه‌نگاری، شیوه دیگر ارتباط وی با شیعیان بود که در مورد مسائل فقهی، اعتقادی، وعظ و دعا و مسائل مربوط به وکلا انجام می‌گرفت. حتی نقل شده است که او از داخل زندان برای اصحاب خود نامه می‌نوشت[۱۶۰] و به مسائل آنان پاسخ می‌داد.[۱۶۱][۱۶۲]

جایگاه نزد اهل‌ سنت

نام امام کاظم(ع) در مسجد النبی
اهل‌سنت به امام هفتم شیعیان، به عنوان یک عالم دینی احترام می‌گذارند. برخی از بزرگان آنان علم و اخلاق امام کاظم را ستوده[۱۶۳] و به بردباری، سخاوت، کثرتعبادت و دیگر ویژگی‌های اخلاقی او اشاره کرده‌اند.[۱۶۴][۱۶۵][۱۶۶][۱۶۷][۱۶۸] همچنین مواردی از بردباری و عبادت امام کاظم در منابع اهل‌ سنت گزارش شده است.[۱۶۹]برخی از عالمان اهل‌ سنت مانند سمعانی به زیارت قبر امام کاظم می‌رفته[۱۷۰] و به او متوسل می‌شده‌اند. ابوعلی خلال از علمای اهل‌ سنت گفته است هر گاه برایش مشکلی پیش می‌آمده به زیارت قبر موسی بن جعفر می‌رفته و به او توسل می‌کرده و مشکلش برطرف می‌شده است.[۱۷۱] از شافعی نیز نقل شده که قبر او را «داروی شفابخش» توصیف کرده است.[۱۷۲]

کتاب‌شناسی
همچنین ببینید: فهرست کتاب‌های درباره امام کاظم
آثار زیادی درباره امام کاظم در قالب کتاب، پایان‌نامه، و مقاله به زبان‌های مختلف نوشته شده که تعداد آن‌ها تا ۷۷۰ اثر شمرده شده است.[۱۷۳] کتاب‌های کتابنامه امام کاظم علیه السلام[۱۷۴] و کتاب‌شناسی کاظمین[۱۷۵] و مقاله کتاب‌شناسی امام کاظم علیه السلام[۱۷۶] به معرفی این آثار پرداخته‌اند. موضوع بیشتر این آثار ابعاد زندگی و شخصیت امام هفتم شیعیان است. همچنین همایشی با عنوان سیره و زمانه امام کاظم در بهمن ۱۳۹۲ش در ایران برگزار شد که مقالات آن با عنوان مجموعه مقالات همایش سیره امام کاظم علیه السلام منتشر شده است.[۱۷۷]

مسند الامام الکاظم، باب الحوائج الامام موسی الکاظم و حیاة الامام موسی بن جعفر از جمله آثاری است که درباره امام کاظم نوشته شده است.

پانویس
پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۵.
پرش به بالا↑ ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۶۴.
پرش به بالا↑ ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۳۱۲.
پرش به بالا↑ بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹.
پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۶،۲۲۷.
پرش به بالا↑ طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۶.
پرش به بالا↑ ابن شهر آشوب، المناقب، ج۴، ص۳۲۳.
پرش به بالا↑ قمی، الانوار البهیه، ص۱۷۷.
پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۵.
پرش به بالا↑ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص ۵۲۵.
پرش به بالا↑ جمعی از نویسندگان، مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام کاظم، ج۲، ص۴۴۶-۴۵۱.
پرش به بالا↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۳۴.
پرش به بالا↑ کلینی، الكافى، ج۱، ص۳۶۷.
پرش به بالا↑ جمعی از نویسندگان، مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام کاظم، ج۲، ص۴۷۸.
پرش به بالا↑ ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۶۴.
پرش به بالا↑ کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۵۳.
پرش به بالا↑ نوبختی، فرق الشیعه، ص۸۴.
پرش به بالا↑ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۸۶.
پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۹.
پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۴۲.
پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۵.
پرش به بالا↑ طبری، دلائل الإمامة، ص۳۰۳.
پرش به بالا↑ طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۶.
پرش به بالا↑ مسعودی، اثبات الوصیة، ص۳۵۷-۳۵۶.
پرش به بالا↑ بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹.
پرش به بالا↑ شبراوی، الاتحاف بحب الاشراف، ص۲۹۵.
پرش به بالا↑ امین، سیره معصومان، ج۶، ص۱۱۳.
پرش به بالا↑ کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۹۷.
پرش به بالا↑ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۱۱-۴۱۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰، ص۲۴۷.
پرش به بالا↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۲۷.
پرش به بالا↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰، ص۲۴۴-۲۴۵.
پرش به بالا↑ ابن شهر آشوب، المناقب، ج۴، ص۳۱۱-۳۱۲.
پرش به بالا↑ ابن شهر آشوب، المناقب، ج۴، ص۳۱۲-۳۱۳.
پرش به بالا↑ شوشتری، رساله فی تواریخ النبی و الآل، ص۷۵.
پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۴۴.
پرش به بالا↑ سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۴۷۸.
پرش به بالا↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۳۸۵.
پرش به بالا↑ طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۶.
پرش به بالا↑ پیشوایی، سیره پیشوایان، ص۴۱۳.
پرش به بالا↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۳۷۹-۳۸۴.
پرش به بالا↑ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۳۷.
پرش به بالا↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۰۷-۳۱۱.
پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۶-۲۲۲.
پرش به بالا↑ طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۷-۱۶.
پرش به بالا↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۲-۲۹.
پرش به بالا↑ جمعی از نویسندگان، مجموعه مقالات سیره و زمانه امام کاظم، ج۲، ص۷۹، ۸۱.
پرش به بالا↑ طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۱۰.
پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۲۰.
پرش به بالا↑ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۹۱.
پرش به بالا↑ عطاردی، مسند الامام الکاظم، ج۱، ص۷۵.
پرش به بالا↑ پیشوایی، سیره پیشوایان، ص۴۱۴.
پرش به بالا↑ کشّی، رجال، ص۲۸۲-۲۸۳.
پرش به بالا↑ نوبختی، فرق الشیعه، ص۶۶-۷۹.
پرش به بالا↑ ۱۴۱۱ق، التحریر الطاوسی، ص۵۲۴.
پرش به بالا↑ کشّی، رجال، ص۴۸۲.
پرش به بالا↑ طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۸۵-۳۹۶.
پرش به بالا↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰، ص۲۳۴-۲۴۹.
پرش به بالا↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۴۱.
پرش به بالا↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۴۸-۱۴۹.
پرش به بالا↑ کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۸-۳۹.
پرش به بالا↑ قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۲، ص۱۹۰-۲۷۸، ۲۹۷-۳۰۷.
پرش به بالا↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۴۹.
پرش به بالا↑ عطاردی، مسند امام الکاظم، ج‌۱، مقدمه.
پرش به بالا↑ مروزی، مسندالاامام موسی بن جعفر علیه‌السلام، ص۱۸۷-۲۳۲.
پرش به بالا↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۳-۲۰.
پرش به بالا↑ احمدی میانجی، مکاتیب الائمه، ج۴، ص۴۸۳-۵۰۱.
پرش به بالا↑ احمدی میانجی، مکاتیب الائمه، ج۴، ص۳۵۷-۳۵۹.
پرش به بالا↑ قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۲، ص۲۳۸.
پرش به بالا↑ طوسی، الفهرست، ص۲۷۱.
پرش به بالا↑ ابن شهر آشوب، المناقب، ج۴، ص۳۱۲-۳۱۳.
پرش به بالا↑ صدوق، عيون أخبار الرضا، ج۱، ص۸۴-۸۵.
پرش به بالا↑ کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۰۶.
پرش به بالا↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰، ص۲۴۴-۲۴۵.
پرش به بالا↑ ابن شهر آشوب، المناقب، ج۴، ص۳۱۱-۳۱۲.
پرش به بالا↑ کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۹۷.
پرش به بالا↑ قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۱، ص۲۷۸-۲۹۴.
پرش به بالا↑ کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۰۶.
پرش به بالا↑ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۵، ص۳۰۱.
پرش به بالا↑ صدوق، عيون أخبار الرضا، ج۱، ص۸۴-۸۵.
پرش به بالا↑ شبراوی، الاتحاف بحب الاشراف، ص۲۹۵.
پرش به بالا↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰، ص۲۴۱-۲۴۲.
پرش به بالا↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰، ص۲۴۴-۲۴۵.
پرش به بالا↑ ابن شهر آشوب، المناقب، ج۴، ص۳۱۱-۳۱۲.
پرش به بالا↑ صدوق، توحید، ص۲۷۰-۲۷۵.
پرش به بالا↑ بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹.
پرش به بالا↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۱۴.
پرش به بالا↑ بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۳۳-۳۲.
پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۲-۲۳۱.
پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۴۰.
پرش به بالا↑ طبرسی، مکارم الاخلاق، ۹۱.
پرش به بالا↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۱.
پرش به بالا↑ ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۶۴.
پرش به بالا↑ ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۳۱۲.
پرش به بالا↑ بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۳۰-۳۳.
پرش به بالا↑ قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۲، ص۱۵۴-۱۶۷.
پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۲-۲۳۱.
پرش به بالا↑ ابن عنبه، عمده الطالب، ص۱۷۷..
پرش به بالا↑ بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹.
پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۲.
پرش به بالا↑ ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۶۴.
پرش به بالا↑ ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۳۱۲.
پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۳.
پرش به بالا↑ قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۲، ص۱۶۲-۱۶۰.
پرش به بالا↑ بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۳۰.
پرش به بالا↑ حاج حسن، باب الحوائج، ص۲۸۱.
پرش به بالا↑ حلی، منهاج الکرامه، ص۵۹.
پرش به بالا↑ جعفریان، حیات سیاسی و فکری امامان شیعه، ص۴۰۶.
پرش به بالا↑ صدوق، عيون أخبار الرضا، ج۱، ص۸۴-۸۵.
پرش به بالا↑ شبراوی، الاتحاف بحب الاشراف، ص۲۹۵.
پرش به بالا↑ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۴۹.
پرش به بالا↑ قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ص۴۷۲.
پرش به بالا↑ کشّی، رجال، ص۴۴۱.
پرش به بالا↑ کشّی، رجال، ص۴۳۳.
پرش به بالا↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۳۴.
پرش به بالا↑ صدوق، عیون اخبارالرضا، ج۱، ص۷۷.
پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۲۷-۲۲۸.
پرش به بالا↑ الله‌اکبری، رابطه علویان و عباسیان، ص۲۲-۲۳.
پرش به بالا↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۳۸۵-۳۸۴.
پرش به بالا↑ کلینی، الكافى، ج۱، ص۳۶۷.
پرش به بالا↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۶۶.
پرش به بالا↑ مامقانی، تنقیح المقال، ج۲۲، ص۲۸۵.
پرش به بالا↑ ر. ک. جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۳۸۹.
پرش به بالا↑ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۳۸۰.
پرش به بالا↑ قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۱، ص۴۹۴-۴۹۶.
پرش به بالا↑ ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۳۱۳.
پرش به بالا↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۷۶.
پرش به بالا↑ صدوق، عيون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۸۶.
پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۹.
پرش به بالا↑ قمی، الانوار البهیه، ص۱۹۲–۱۹۶.
پرش به بالا↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۹۹، ص۱۷.
پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۷-۲۳۸.
پرش به بالا↑ اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۷۶۰ِ.
پرش به بالا↑ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۴۱۵-۴۱۴.
پرش به بالا↑ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۰۱.
پرش به بالا↑ صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۳۶۱-۳۶۳.
پرش به بالا↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۳۹۸-۴۰۰.
پرش به بالا↑ کشّی، ص۲۷۰ـ ۲۷۱.
پرش به بالا↑ مامقانی، تنقیح المقال، ج۳، ص۲۹۸.
پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۴۲.
پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۵.
پرش به بالا↑ قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۲، ص۵۱۶-۵۱۷.
پرش به بالا↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۴۰۴.
پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۴۲-۲۴۳.
پرش به بالا↑ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۴۲.
پرش به بالا↑ قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۲، ص۵۰۸-۵۱۰.
پرش به بالا↑ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۴۱۷.
پرش به بالا↑ مستوفی، تاریخ برگزیده، ص۲۰۴. به نقل از جعفریان، حیات سیاسی و فکری امامان شیعه، ص۴۰۵.
پرش به بالا↑ اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۷۶۳.
پرش به بالا↑ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۹۹،۱۰۵.
پرش به بالا↑ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۴۱۷.
پرش به بالا↑ کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۸۳.
پرش به بالا↑ طوسی، رجال، ص۳۲۹-۳۴۷.
پرش به بالا↑ قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۲، ص۲۳۱.
پرش به بالا↑ قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۲، ۲۳۱-۳۷۳.
پرش به بالا↑ طوسی، الغیبة، ص۶۵-۶۴.
پرش به بالا↑ جباری، امام کاظم و سازمان وکالت، ص۱۶.
پرش به بالا↑ جباری، سازمان وکالت، ص۴۲۳-۵۹۹.
پرش به بالا↑ طوسی، الغیبة، ص۶۵-۶۴.
پرش به بالا↑ قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۲، ص۴۵۵.
پرش به بالا↑ کلینی، الكافی، ج۱، ص۳۱۳.
پرش به بالا↑ امین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۱۰۰.
پرش به بالا↑ جباری، امام کاظم و سازمان وکالت، ص۱۶.
پرش به بالا↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۲۷۳.
پرش به بالا↑ ابن عنبه، عمده الطالب، ۱۷۷.
پرش به بالا↑ بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹.
پرش به بالا↑ ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۳۱۲.
پرش به بالا↑ ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۶۴.
پرش به بالا↑ شامی، الدرالنظیم، ص۶۵۱-۶۵۳.
پرش به بالا↑ بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹-۳۳.
پرش به بالا↑ سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۴۷۹.
پرش به بالا↑ بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۳۳.
پرش به بالا↑ کعبی، الامام موسی بن الکاظم علیه السلام سیره و تاریخ، ص۲۶۱.
پرش به بالا↑ اباذری، کتاب‌شناسی کاظمین، ص۱۴.
پرش به بالا↑ انصاری قمی، کتابنامه امام کاظم.
پرش به بالا↑ اباذری، کتاب‌شناسی کاظمین.
پرش به بالا↑ جمعی از نویسندگان و ۱۳۹۲ش، مجموعه مقالات همایش زمانه و سیره امام کاظم.
پرش به بالا↑ جمعی از نویسندگان، مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام کاظم، ج۱، ص۳۰-۳۱.
پرش به بالا↑ أَنَا إِمَامُ الْجَمَاعَةِ فِي الظَّاهِرِ وَ الْغَلَبَةِ وَ الْقَهْرِ وَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ إِمَامُ حَقٍّ وَ اللَّهِ يَا بُنَيَّ إِنَّهُ لَأَحَقُّ بِمَقَامِ رَسُولِ اللَّهِ ص مِنِّي وَ مِنَ الْخَلْقِ جَمِيعا؛ «فرزندم! من پیشوای ظاهری مردم هستم که پیشوایی را از راه زور و غلبه به دست آورده‌ام، اما موسی بن جعفر امام و حجت خدا در زمین است. به خدا قسم كه او از من و از همه مردم به جانشینی پيامبر(ص) سزاوارتر است.»
منابع
ابن ابی الحدید، عبدالحمید. شرح نهج البلاغه. قم: کتابخانه عمومی حضرت آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی، بی‌تا.
ابن اثیر. الکامل فی التاریخ. بیروت: دارالصادر، ۱۳۸۵ق.
ابن جوزی، سبط. تذکرة الخواص. قم: منشورات شریف الرضی، ۱۴۱۸ق‏.
ابن شعبه حرانی، حسن بن علی. تحف العقول. قم: جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ق.
ابن شهر آشوب، محمد بن علی. مناقب آل ابی طالب. قم: علامه، ۱۳۷۹ق.
ابن عنبه حسنی. عمدة الطالب فی أنساب آل ابى‌طالب. قم: انصاریان، ۱۴۱۷ق‏.
احمدی میانجی، علی. مکاتیب الائمة علیهم السلام. قم: دارالحدیث، ۱۴۲۶ق.
اربلی، علی بن عیسی. کشف الغمه فی معرفه الائمه. قم: رضی، ۱۴۲۱ق.
اصفهانی، ابوالفرج. مقاتل الطالبیین. بیروت: دارالمعرفه، بی‌تا.
الله‌اکبری، محمد. «رابطه علویان و عباسیان». تاریخ در آینه پژوهش (پیش‌شماره اول) (قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی)، ۱۳۸۱ش. بازبینی‌شده در ۱۲ بهمن ۱۳۹۵.
امین، سید محسن. سیره معصومان. ترجمهٔ علی حجتی کرمانی. تهران: سروش، ۱۳۷۶ش.
امین، سید محسن. اعیان الشیعه. بیروت: دارالتعارف، ۱۴۰۳ق.
انصاری قمی، ناصرالدین. کتابنامه امام کاظم علیه السلام. کنگره جهانی حضرت رضا علیه‌السلام، ۱۳۷۰ش.
بغدادی، خطیب. تاریخ بغداد. ج. ۱۳. بیروت: دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق.
پیشوایی، مهدی. سیره پیشوایان. قم: مؤسسه امام صادق، ۱۳۷۲ش.
جباری، محمدرضا. «امام کاظم علیه السلام و سازمان وکالت». تاریخ اسلام (شماره۵۳) (قم: دانشگاه باقرالعلوم)، ۱۳۹۲ش. بازبینی‌شده در ۱۲ بهمن ۱۳۹۵.
جباری، محمدرضا. سازمان وکالت. قم: مؤسسه امام خمینی، ۱۳۸۲ش.
جعفریان، رسول. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه. قم: انصاریان، ۱۳۸۱ش.
جمعی از نویسندگان، انجمن تاریخ‌پژوهان حوزه علمیه قم. مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام کاظم علیه السلام. قم: مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه، ۱۳۹۲ش.
حاج حسن، حسین. باب الحوائج الامام موسی الکاظم علیه السلام. بیروت: دارالمرتضی، ۱۴۲۰ق.
حر عاملی، محمد بن حسن. وسائل الشیعه. قم: مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۰۹ق.
حمیری، عبدالله بن جعفر. قرب الاسناد. تهران: مکتبه نینوی الحدیثه، بی‌تا.
حلی، حسن بن یوسف. منهاج الکرامه فی معرفه الامامه. مشهد: مؤسسه عاشورا، ۱۳۷۹ش.
خویی، سید ابوالقاسم. معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الروات. قم: مرکز نشر آثار الشیعه، ۱۴۱۰ق.
سمعانی، عبدالکریم بن محمد. الانساب. ۱۳۸۲ق: مجلس دائرة المعارف العثمانیه، ۱۴۰۴ق.
شامی، یوسف بن حاتم. الدرالنظیم فی مناقب الائمة الهامیم. قم: جامعه مدرسین، ۱۴۲۰ق.
شبراوی، جمال الدین. الاتحاف بحب الاشراف. قم: دارالکتاب، ۱۴۲۳ق.
شوشتری، محمدتقی. رسالة فی تواریخ النبی و الآل. قم: جامعه مدرسین، ۱۴۲۳ق.
صدوق، محمد بن علی. عیون اخبار الرضا علیه السلام. تهران: نشر جهان، ۱۳۷۸ق.
صدوق، محمد بن علی. کمال الدین و تمام النعمه. تهران: اسلامیه، ۱۳۹۵ق.
صدوق، محمد بن علی. التوحید. قم: جامعه مدرسین، ۱۳۹۸ق.
مفید، محمد بن نعمان. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد. ج. دوم. قم: كنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
طبرسی، حسن بن فضل. مکارم الاخلاق. قم: الشریف الرضی، ۱۴۱۲ق.
طبرسی، فضل بن حسن. الاحتجاج علی اهل اللجاج. مشهد: نشر مرتضی، ۱۴۰۳ق.
طبرسی، فضل بن حسن. اعلام الوری باعلام الهدی. مشهد: آل البیت، ۱۴۱۷ق.
طبری، محمد بن جریر بن رستم. دلائل الامهمه. قم: بعثت، ۱۴۰۳ق.
طوسی، محمد بن حسن. تهذیب الاحکام. قم: دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
طوسی، محمد بن حسن. رجال طوسی. قم: جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق.
طوسی، محمد بن حسن. الغیبه. قم: دارالمعارف الاسلامیه، ۱۴۱۱ق.
طوسی، محمد بن حسن. اختیار معرفه الرجال. مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، بی‌تا.
طوسی، محمد بن حسن. فهرست کتب الشیعه و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول. قم: مکتبة المحقق الطباطبایی، ۱۴۲۰ق.
عاملی، حسن بن زین الدین. التحریر الطاوسی. قم: کتابخانه آیت الل مرعشی، ۱۴۱۱ق.
عطاردی، عزیزالله. مسندالامام الکاظم ابی الحسن موسی بن جعفر علیهماالسلام. مشهد: آستان قدس رضوی، ۱۴۰۹ق.
فاضل مقداد، فاضل بن عبدالله. ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین. قم: کتابخانه عمومی حضرت آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۵ق.
قرشی، باقر شریف. حیاة الإمام موسی بن جعفر علیهما السلام. مهر دلدار، ۱۴۲۹ق.
قمی، عباس. الانوار البهیه. قم: جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ق.
کشّی، محمد بن عمر. رجال. مشهد: مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، ۱۴۰۹ق.
کعبی، علی موسی. رجال. مؤسسه الرساله، ۱۴۳۰ق. بازبینی‌شده در ۱۲ بهمن ۱۳۹۵.
کلینی، محمد بن یعقوب. الکافی. تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
مامقانی، عبدالله. تنقیح المقال فی علم الرجال. قم: مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، بی‌تا.
مجلسی، محمدباقر. بحارالانوار. بیروت: داراحیاءالتراث العربی، ۱۴۰۳ق.
مروزی، موسی بن ابراهیم. «مسند الامام موسی بن جعفر». علم حدیث (شماره ۱۵) (قم: دانشگاه قرآن و حدیث)، ۱۴۲۵ق. بازبینی‌شده در ۱۲ بهمن ۱۳۹۵.
مسعودی، علی بن حسین. اثبات الوصیه. ج. دوم. ترجمهٔ محمدجواد نجفی. تهران: اسلامیه، ۱۳۶۲ش.
مقدسی، یدالله. تاریخ ولادت و شهادت معصومان. قم: دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، ۱۳۹۱ش.
نصر اصفهانی، اباذر. کتاب‌شناسی کاظمین. تهران: مشعر، ۱۳۹۳ش.
نوبختی، حسن بن موسی. فرق الشیعه. بیروت: دارالاضواء، ۱۴۰۴ق. بازبینی‌شده در ۱۲ بهمن ۱۳۹۵.
یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب. تاریخ الیعقوبی. بیروت: دارصادر، بی‌تا.

پانورامایی از حرم کاظمین
پیوند به بیرون
سایت حرم کاظمین
کتاب امام کاظم علیه السلام از دیدگاه اهل‌سنت
مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام کاظم(ع)
پرتال علوم انسانی؛ مقالات مربوط به امام کاظم
مؤسسه قرآنی ام الکتاب؛ پایگاه تخصصی امام کاظم
پیشین:
امام جعفر صادق
امام هفتم شیعیان دوازده‌امامی
۱۴۸-۱۸۳ هجری قمری
ویکی شیعه

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.