وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

جایگاه شريعت در عرفان

0

جایگاه شريعت در عرفان

عارفان و شريعت

پرسش 34 . ديد عارفان درباره «شريعت» چگونه است؟

«شريعت» در لغت به معناى راهى در كناره رودخانه است كه دستيابى به آب را آسان مى سازد.143 عارفان شريعت را علاوه بر معناى اصلى و لغوى اش، در دو معناى ديگر نيز به كار مى گيرند:

1. مجموعه قوانين مربوط به اعمال ظاهرى كه علمى به نام «فقه اسلامى» متكفل بحث درباره آن است. در اين معنا اخلاق و عقايد بيرون از قلمرو شريعت است و «عبادت» معناى عامى نسبت به اخلاقيات و قوانين دارد.144

2. جنبه ظاهرى همه امورى كه بر رسول اكرم (صلی الله علیه و آله)  وحى شده است. بر اين اساس همه جنبه هاى ظاهرى و قشرى و پوستى احكام، اخلاق و عقايد، در حوزه «شريعت» جاى مى گيرد و باطن آنها «طريقت و حقيقت» است.145

شريعت در هريك از دو معناى فوق، با تعابير گوناگونى در ميان عارفان مواجه است؛ چنان كه ديگران نيز با اين موضوع در عرفان يكسان برخورد نكرده اند.

عده اى به كلى عارفان را به شريعت ستيزى متهم كرده اند. برخى كوشش كرده اند كه هرگونه شريعت ستيزى در ميان عرفا را نفى نمايند146 گروهى نيز برآنند تا به ستايش از اباحه گرى آنان بپردازند و پايبند نبودن به شريعت را نشانه آزادگى و بلند طبعى شمارند!!147

امّا حق آن است كه با نقد منصفانه ديدگاه صوفيان و جداساختن عرفان حقيقى از تصوف دروغين، مى توان ديدگاه اصلى عرفان راستين را در خصوص «شريعت» مطرح كرد.

عارفان راستين معتقدند: احكام شريعت بر يك سلسله مصالح حقيقى مبتنى است و عمل به آنها با شرايط آن، انسان را به سعادت و كمال مى رساند. بنابراين، راه رسيدن به كمالات و حقايق، عبادت و عمل به شريعت است و از آنجا كه اين كمالات لازمه عمل به احكام است، عمل به شريعت در آغاز راه يا در طول مسير، شرط رسيدن به كمالات است.

ابن عربى پايه گذار عرفان نظرى، اعتنا به علوم حقيقت را مشروط به عدم ردّ آن از ناحيه شريعت مى داند و آن را چون جسمى، ملازم و همراه حقيقت تلقى مى كند.148

جنيد بغدادى (م 297ق) يكى از پيشگامان تصوف اسلامى، مى گويد:
«همه راه ها به بن بست مى رسند، مگر راهى كه به دنبال رسول خدا (صلی الله علیه و آله) باشد. پس هركه حافظ قرآن و كاتب حديث نباشد، پيروى از وى در اين كار روا نيست، چون عمل و مذهب ما در قيد كتاب و سنت است».149

بيشتر عارفان اسلامى معتقدند: عارف حتى در حالت «فنا» و رسيدن به حقيقت نيز بايد به تكاليف خويش عمل كند و خداوند، عارف و سالك را در اين مسئله كمك و يارى مى كند.150

علامه طباطبايى ـ از سر آمدان عرفان نظرى و عملى در قرن معاصر ـ در كتاب وزين رسالة الولاية مى فرمايد:
«واجب و محرمات شريعت احكام عمومى براى همه طبقات است».151 وى معتقد است: «افراد هر چه به خداوند تقرب بيشترى داشته باشند، تكليفشان سنگين تر است».152

شريعت پوست، مغز آمد حقيقت
ميان اين و آن باشد طريقت
خلل در راه سالك نقض مغز است
چو مغزش پخته شد، بى پوست نغز است153

گفتنى است به چند دليل عرفان راستين و عارفان حقيقى «شريعت» را امرى ضرورى و لازم مى دانند:

يكم. رياضت
اساس عرفان، بر سلوك استوار است و سلوك، چيزى جز رياضت نمى باشد و رياضت هم جز با اعمال و رفتار تحقق نمى يابد و اعمال چيزى جز «شريعت» نيست.154

دوم. شوق بندگى
مشاهده نتيجه اعمال و عبادات، ذوق و شوق بندگى و عمل به شريعت را در سالك شدت مى بخشد و او را روز به روز، به عبادت و بندگى راغب تر مى كند؛ چنان كه پيامبر (صلی الله علیه و آله)  آرامش و دلخوشى خويش را در نماز مى ديد و اين شوق او را تا جايى برد كه قدم هايش در اثر قيام شبانه ورم مى كرد.155

سوم. رهايى
شريعت عامل رهايى است، چنانكه عارف بزرگ نجم الدين رازى مى گويد:
«در دبيرستان شرايع انبيا، اول الف و باء شريعت ببايد آموخت كه هر امرى از اوامر شرع، كليد بندى از بندهاى آن طلسم اعظم است. چون به حق هر يك در مقام خويش قيام نمودى، بندى از طلسم گشاده شود، نسيمى از نفحات الطاف الهى، از آن راه به مشام جانت رسد».156

چهارم. جلوه معرفت
شريعت تجلى باطن معرفت در ابعاد جسمانى انسان است.

حضرت امام (رحمه الله)  به نقل از آية اللّه شاه آبادى (رحمه الله)  مى گويد:

«عبادات، سرايت دادن ثناى حق، به جنبه و مقام جسمانى و مادى انسان است. همان گونه كه بطن ها و مراتب ديگر وجود انسان، همانند عقل، قلب و صدر حظ بهره خود را از معرفت و ثناى ربّ خود دارند، مرتبه جسمانى انسان و مُلك بدن او نيز بايد حظ و بهره خويش را از معرفت و ثناى حق داشته باشد و همين مناسك و اعمال حظ بدن است. روزه ثناى حق به صمديت و قدوسيت است و نماز ثناى ذات مقدس حق است به جميع اسما و صفات»157.

از اين رو براى هماهنگى ميان باطن و ظاهر، شريعت امرى بايسته است.
ابن عربى عارف بزرگ، معتقد است: با عمل به شريعت از مكر الهى در امان هستيم و تنها با شريعت است كه مى توان دنيا را در جهت آخرت تنظيم كرد. به نظر وى: شريعت زمينه ساز ادب بوده و با رعايت آن، مى توان به مقام خليل اللهى دست يازيد.158

او مى گويد: «شريعت جاده اى روشن و رهگذر نيك بختان است و طريق خوشبختى؛ هر كه از اين راه برود، به رهايى مى رسد و هر كه از آن روى گرداند، سرنوشتى جز هلاكت نخواهد داشت.»159

بنابراين، گفته ها و اعمال عده اى نااهل را در خصوص شريعت، نبايد به حساب عارفان حقيقى و راستين گذاشت.

143. لسان العرب، ج7، ص 86؛ و لغت نامه دهخدا، ج 9، ص 12568.
144. نگا: مرصادالعباد، ص162.
145. نگا: الفتوحات المكية، ج4، ص 731 ـ 743؛ اسرار الشريعة و اطوار الطريقة و انوار الحقيقه، ص 193.
146. به عنوان نمونه نگا: مجالس المؤمنين، ج2، ص 5.
147. نگا: سرچشمه تصوف در ايران، ص 212.
148. رسائل رساله لايعول عليه، ص233 و 234؛ كتاب التراجم، ص 284.
149. عرفان نظرى، ص 373.
150. الرسالة القشيريه، ص 19 و 142، التعرف لمذهب اهل التصوف، ص156.
151. ولايت نامه، ص46 ـ 47.
152. همان.
153. گلشن راز.
154. جهت اطلاع تفصيلى، نگا: يثربى، سيد يحيى، عرفان و شريعت.
155. عرفان نظرى، ص 383.
156. مرصاد العباد، ص 74.
157. سرّ الصلوة، مقدمه، فصل دوم.
158. الفتوحات المكية، ج 2، ص 530، 284 و ج 3، ص 384، و ج 1، ص 325 و … .
159. همان، جز 3، ص 69.

منبع: هدانا برگرفته از پرسمان، کتاب پرسش ها و پاسخ ها «عرفان و عشق»  .

حتما بخوانيد

ویژه نامه عرفان و مکاتب عرفانی

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.