وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

توسل یک عالم به حبیب بن مظاهر

0

توسل یک عالم به حبیب بن مظاهر

آقا نجفی اصفهانی (م ۱۳۳۲) در شرح‌حال خود گوید: در نجف مشغول درس بودم و حافظه‌ام ضعیف و کند بود. در شب عرفه در رواق امام حسین علیه‌السلام تا سحر استغاثه نمودم و حبیب بن مظاهر را به درگاه امام علیه‌السلام، شفیع قرار دادم. بعد از نماز شب گریه کردم و به خواب رفتم. در عالم خواب دیدم حبیب بن مظاهر از ضریح بیرون آمد و مصائب امام حسین علیه‌السلام را می‌خواند. ناگاه در ضریح گشوده شد و امام حسین علیه‌السلام ظاهر شد. حبیب زیارت وارث را خواند و من نیز می‌خواندم. امام علیه‌السلام جواب سلام حبیب را فرمودند؛ بعد از لحظاتی نظر شریف به‌جانب من نمودند، سپس به آسمان نگاه کردند و این دعا را خواندند: «اللهم یا مسبب‌الاسباب و یا مفتح الابواب و یا قاضی الحاجات و یا سامع المناجات و یا کافی المهمات اسئلک بحق من حقه علیک عظیمان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تقضی حاجته» چون از خواب بیدار شدم مکرر این دعا را می‌خواندم تا صبح شد. روز عید قربان بعد از زیارت، به نجف رفتم و دیگر درب فهم حقایق و مطالب و علوم بر من باز شد. دربارهٔ عنایت دیگر فرمود: در یکی از روزها که مشغول ریاضت و تفکر بودم به حالت احتضار افتادم و عزرائیل را دیدم که برای جان گرفتن آمده است. پس حضرت ولی‌عصر علیه‌السلام، عزرائیل را امر به بازگشت می‌کند. بین من و امام علیه‌السلام به زبان حال، مکالمه‌ای شد. اطرافیان، مرا مرده پنداشتند. طبیب گفته بود: شاید سکته کرده باشد فعلاً او را دفن نکنید. پس از نُه ساعت، روح به بدنم بازگشت و به حالت عادی برگشتم.

تحفه جوانان

 

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.