وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

به مناسبت سالروز ازدواج رسول خدا(ص) و حضرت خدیجه(س)

0

به مناسبت سالروز ازدواج رسول خدا(ص) و حضرت خدیجه(س)

با توجه به محوریت شخص پیامبر اکرم(ص) در تاریخ اسلام، بی گمان مقاطع مختلف حیات پربرکت آن حضرت و جزئیات رفتارها و کنش های مربوط به آن، همواره مورد مطالعه صاحب نظران و تاریخ پژوهان بوده است. یکی از این مقاطع مهم و قابل توجه، موضوع ازدواج ایشان با خدیجه بن خویلد است که روز 10 ربیع الأول سالگرد این پیوند مقدس است.

خدیجه کیست؟

خدیجه(س) از پدری به نام خویلد بن أسد از خاندان قریش(1) و مادری به نام فاطمه بنت زائده متولد شد.(2) درباره سال تولد و سن او هنگام ازدواج در ادامه بحث هایی را مطرح مطرح خواهیم کرد.

منابع تاریخی، اطلاعات زیادی درباره شخصیت خدیجه(س) در دوره پیش از اسلام بیان نمی کنند. اما تقریبا بر یک نکته اتفاق نظر دارند که او زنی داری حسن شهرت و حسن شرف و نسب و ثروتمند بود. او با این ثروت تجارت می کرد و سرمایه خود را به صورت مضاربه و استخدام افراد برای تجارت، به کار می گرفت.(3)

چنانکه در منابع ثبت شده، این خدیجه(س) بود که پیشنهاد ازدواج با پیامبر(ص)‌ را به ایشان مطرح کرده است. این پیشنهاد پس از آن روی داد که با درست کاری و درست گفتاری و امانت داری، حسن خلق و کرامت اخلاقی محمد(ص) آشنا شد. این زمانی بود که او را امین بر مالش قرار داده بود و پس از برگشتن پیامبر(ص) از سفر تجاری شام، توسط میسره، غلامش با ویژگی هایآن حضرت(ص) آشنا شد.(4)

گزارش های متعددی درباره جایگاه خاص خدیجه(س) نزد پیامبر(ص) حتی تا سال ها پس از وفات شان وجود دارد. در منابع آمده است که حضرت خدیجه بهترین و صادق ترین وزیر، مشاور و مایه آرامش پیامبر(ص) بود.(5) پیامبر(ص) سالها پس از رحلت خدیجه به یاد او بود و بی نظیر بودنش را با چنین توصیفاتی، بیان می کرد که: «خداوند هیچگاه برایم همسری بهتر از او جایگزین نکرد، او مرا تصدیق نمود هنگامی که هیچکس مرا تصدیق نکرد، یاری ام کرد در زمانی که هیچکس مرا یاری نکرد، از مالش در اختیارم قرار داد زمانی که همه مالشان را از من دریغ کردند».(6)

میزان اختلاف سنی پیامبر(ص) و خدیه(س) هنگام ازدواج؟

یکی از بحث های مناقشه برانگیز قابل طرح در سرگذشت ازدواج پیامبر اکرم(ص) و حضرت خدیجه(س) موضوع سن آن دو بزرگوار هنگام وصلت شان است. درباره سن پیامبر اکرم(ص) اقوال مختلفی وارد شده است. بعضی از این اقوال سن حضرت را بیست و سه سال(7) عده‌ای بیست و پنج سال(8) برخی بیست و هشت سال(9) و عده‌ای هم سن ایشان را زمان ازدواج سی سال ذکر کرده اند.(10)

اختلاف نظرها راجع به سن حضرت خدیجه(س) اما بیشتر است. اعدادی که برای سن آن بانو ذکر شده، از 25 تا 46 سال در تغییر است. نکته مهم آن است که بیشتر مورخین، سن 28 سال را پذیرفته اند.(11) با این حال در روندی مشکوک و غیرطبیعی، قولی که به 40 ساله بودن ایشان اشاره دارد(12) مشهور شده است.

بیهقی، محدث نامدار اهل سنت قرن چهارم دو عبارت درباره حضرت خدیجه(س) بیان می کند که از جمع بندی آنها می توان فهمید که آن حضرت در 25سالگی با پیامبر اکرم(ص) ازدواج کرده است. او در یک جا می نویسد که حضرت خدیجه در50 سالگی دار فانی را وداع گفته(13) و در جایی دیگر بیان می کند که پیامبر 15 سال قبل از بعثت با آن بانو ازدواج کردند.(14)

با توجه به اینکه بیشتر منابع تاریخی، وفات ایشان را سال دهم بعثت می دانند.(15) از مقایسه اعداد سال های عمر ایشان با تاریخ بعثت و وفات، می توان به این جمع بندی رسید که به نظر بیهقی، حضرت خدیجه در 25 سالگی به همسری به خانه پیامبر اسلام(ص) رفتند. علاوه بر بیهقی، این قول را ابن کثیر نیز اقوی دانسته(16) و قاضی ابرقوه نیز در کتابش این قول را اشهر اقوال معرفی کرده است.(17)

با این حال اکثر محققین و مورخین سن خدیجه(س) را هنگام ازدواج با پیامبر(ص) بیست و هشت سال می دانند. نویسنده شذرات الذهب می گوید: «بسیاری ترجیح می دهند که سن او 28 سال باشد».(18) ابن عساکر و مرحوم اربلی نیز به نقل از ابن عباس می گویند که خدیجه در زمان ازدواج با آن حضرت بیست و هشت ساله بود.(19) مرحوم إربلی همچنین در نقلی دیگر، سن 28 سالگی را برای ازدواج خدیجه از قول ابن حماد روایت می کند.(20)

گفتیم که احتمال 40 ساله بودن حضرت خدیجه(س) هنگام ازدواج با پیامبر اکرم(ص) موضوعی است که گروهی از مورخین آن را نقل می کنند و بر این اساس، با توجه به وفات آن حضرت در سال دهم بعثت، سن ایشان را در زمان ارتحال، 65 سال ذکر می کنند. این در حالی است که محدثین و مورخینی مثل ابن عبدالبر(21) و ابن اثیر(22) این قول را بسیار ضعیف می دانند.

آنچه بعد از همه این مناقشات قابل جمع بندی می نماید این است که نمی توان به همین راحتی نظریه 40 ساله بودن حضرت خدیجه را هنگام ازدواج – که به قول مشهور در این باره تبدیل شده است – پذیرفت و به نظر می آید اختلاف سنی ایشان با پیامبر بسیار کم بوده است.

آیا خدیجه(س) پیش از وصلت با پیامبر اکرم(ص) ازدواج کرده بود؟

بحث بسیار مناقشه برانگیز دیگری که همیشه بعد از صحبت ازدواج حضرت رسول(ص) و خدیجه(س) مطرح می شود، این موضوع است که آیا آن بانوی مکرمه، پیش از این با کسی ازدواج کرده بود یا خیر؟

اینکه ادعای شهرت شده، خدیجه(س) قبل از ازدواج با رسول خدا(ص)، دو بار ازدواج کرده و از شوهران سابقش فرزندانی داشته(23) به شدت مورد تردید است و در این باره ابهامات بسیار جدی وجود دارد.

اول اینکه: از ابن شهرآشوب نقل شده که احمد بلاذری و ابوالقاسم کوفی در کتاب های شان و سید مرتضی در الشافی و شیخ طوسی در تلخیص الشافی متذکر این امر شده اند که پیامبر(ص) با خدیجه(س) ازدواج کرد در حالی که ایشان دختری باکره بود. ابن شهرآشوب حتی نقل می کند که این گفته در کتاب‌های الانوار و البدع نیز مورد تاکید قرار گرفته است.(24) آیا می توان نظریات چنین دانشمندانی را به راحتی کنار گذاشت و گفت خدیجه(س) پیش از ازدواج با پیامبر با کس دیگری وصلت کرده بود؟

نکته دوم اینکه: طبق مضمون منابعی که برای خدیجه(س) پیش از ازدواج با پیامبر همسرانی قائل اند، وی نخست با عتیق بن عایذ بن عبداللّه بن عمر بن مخزوم ازدواج کرد که از او صاحب یک دختر شد و پس از مرگ عتیق به همسری ابوهاله نباش بن زُرارة از بنی عمرو بن تمیم که از هم پیمانان بنو عبدالدار بود، درآمد.(25)

حال با لحاظ این نکته می گوییم که ابوالقاسم کوفی نقل کرده که از اجماع عام و خاص و از آثار اهل علم و راویان اخبار چنین بر می‌ آید که کسی از اشراف و بزرگان قریش باقی نماند مگر آن که از خدیجه(س) خواستگاری کرده و خدیجه(س) به او جواب رد نداده باشد. پس چون خدیجه (س) با رسول خدا(ص) ازدواج کرد زنان قریش بر او غضب کرده رهایش کردند. آنان به خدیجه (س) گفتند: «اشراف و بزرگان قوم از تو خواستگاری نمودند؛ اما نپذیرفتی و ردشان کردی و حال با محمد یتیم ابوطالب که فردی فقیر و تهیدست است، ازدواج کرده‌ای؟».

حال سئوال این است، چگونه است خدیجه ای که به تمام خواستگاران متمول و با حسب و نسب خویش جواب رد داده به ازدواج با اعرابی بی نام و نشان از تمیم(نباش بن زراره) و مخزوم(عتیق بن عایذ) تن در داده‌ است و آنان را بر اشراف قریش برتری داده است؟!(26)

اگر گفته شود – بر فرض پذیرفتن اینکه سن حضرت خدیجه (س) در زمان ازدواج بیست و پنج یا بیست و هشت ساله بوده است – چگونه ممکن است دختری به این سن برسد و پدرش او را به امر ازدواج مجبور نکرده باشد؟! در جواب گفته می شود که اولاً پدر ایشان قبل از جنگ فجار از دنیا رفته بود(27) و از این رو امکانی برای اجبار از سوی پدر وجود نداشته است. عموی او نیز که بعد از پدر عهده دار سرپرستی او بوده، مسلم است که سلطه پدر را نداشته است. از طرفی بر زنی شریف و پارسا که در جاهلیت به جهت شرافت و عفت بی مانندش به طاهره و سیده قریش(28) مشهور بوده است، در دوره ای مثل دوران جاهلیت، عیب نیست که صبر کند تا مرد کامل و فاضل و ایده آل خود را بیابد.

موضوع دیگر در خور توجه راجع به ادعای ازدواج خدیجه(س) با مردانی دیگر پیش از نکاح با پیامبر(ص) اين است که روایت شده که خدیجه(س) از همسران سابق خود فرزندانی داشته است که فرزندی به نام «هند» نیز از جمله آنهاست. راجع به اصل وجود این «هند» – که در مذکر یا مؤنث بودن او نیز اختلاف است! – اتفاق نظری بین محققین و مورخین وجود ندارد. در نام پدر هند اختلاف وجود دارد که آیا پدرش ابو‌هاله، همان نباش بن زراره است یا بر عکس زراره بن نباش یا نام خود این پدر نیز هند است و یا به قولی مالک بوده است؟ آیا واقعا ابوهاله بعداز عتیق با خدیجه ازدواج کرده یا احتمالات ازدواج او قبل از عتیق را هم باید بررسی کرد؟ آیا او صحابی پیامبر(ص) بوده یا نه؟ آیا می توان قاطعانه این فرزند را از ابوهاله دانست یا باید به احتمالات تولد او از عتیق نیز توجه نمود. آیا این «هند» اگر فرزند عتیق باشد دختر است و اگر فرزند ابوهاله پسر؟ آیا سرانجام او در جمل کشته شد یا بعداز شیوع طاعون در بصره؟(29) کسانی که معتقدند حضرت خدیجه(س) قطعا ازدواج کرده بودند و فرزندی به نام «هند» داشتند، چگونه از کنار این ابهامات بسیار جدی می گذرند؟

به تبع نفی ازدواج خدیجه (س) با غیر از رسول خدا(ص) درباره بعضی از فرزندانی که در منابع تاریخی به ایشان منتسب می شود – مانند دخترانی به نام های زینب و رقیه – نیز ملاحظاتی مترتب است. مثلا باید از نظر دور نداشت که مورخی مانند ابن اثیر می گوید: که زینب دختر خواهر خدیجه(س) یعنی زنی به نام «هاله» است.(30)

یا مثلا باید توجه داشت که نقل هایی وجود دارد که بیان می کند ‌هاله با مردی مخزومی ‌ازدواج کرده بود و از او صاحب دختری شد که نام او را نیز «هاله» نهادند. سپس به خاطر مرگ یا طلاق شوهر،‌ هاله (هاله مادر) با مردی تمیمی‌ به نام ابوهند ازدواج کرد و از او نیز فرزندی به نام «هند» به دنیا آورد. این مرد تمیمی‌ همسر دیگری نیز داشته که از او «زینب» و «رقیه» متولد شدند. این شوهر تمیمی و همسرش(مادر زینب و رقیه) پس از مدتی از دنیا رفتند. «هند» دختر آن مرد تمیمی نیز به قوم و عشیره پدر مرحومش ملحق شد.(31) اما‌ هاله(مادر) و دخترش(که نام او نیز هاله بود) و نیز دختران هوویش یعنی «زینب» و «رقیه» ‌ تنها ماندند. خدیجه(س) آنان را نزد خود آورده بود.‌ هاله(مادر) بعد از ازدواج رسول خدا(ص) با خدیجه(س) از دنیا رفت و این کودکان نزد خدیجه ماندند. این دو کودک نزد خدیجه(س) باقی ماندند.(32) در حالی که دختران او نبودند و فرزندان ابو‌هند شوهر خواهر خدیجه(س) بودند.(33)

موضوع ازدواج پیامبر اکرم(ص) با خدیجه(س) و فرازهای مختلف حیات آنها از جمله فرزندان شان، بحث بسیار دامنه داری است که به خاطر رعایت اختصار، امکان پرداختن به آن در این نوشته کوتاه فراهم نیست. اما آنچه از جمع بندی همه این نکات قابل فهم به نظر می آید، این است که مشهوراتی مانند 40 سالگی حضرت خدیجه(س) هنگام ازدواج با پیامبر اکرم(ص)، یا ازدواج های ایشان پیش از وصلت با آن حضرت، به هیچ وجه تأییدات تاریخی قوی و غیرقابل مناقشه ندارند و صرفا نظریات تاریخی ای هستند که به دلایلی غیرعلمی مشهور شده اند و در برابر پژوهش های دقیق تاریخی تاب مقاومت ندارند.

علامه جعفر مرتضی یکی از پژوهشگرانی است که در دهه های اخیر در تألیف ارزشمند خود یعنی «الصحیح من سیرة النبی الأعظم»، شواهد و قراین فراوانی را بر اختلاف سنی بسیار کم پیامبر اکرم(ص) و خدیجه(س) و ازدواج نکردن آن بانو پیش از وصلت با حضرت رسول(ص) اقامه می کند.(34)

شواهد و قراین و پژوهش هایی که مورد تأیید بسیاری از علما و مراجع شیعه، از جمله حضرت آیت الله مکارم شیرازی نیز هست؛ ایشان نیز می فرمایند: «مطابق تحقیق دانشمندان آگاه حضرت خدیجه(س) هنگام ازدواج با پیامبر بیست و پنج ساله یا بیست و هشت ساله و دوشیزه بوده و روایت چهل سال یک روایت غیر قابل اعتماد است و آن دو نفر که به عنوان شوهر قبلی او ذکر شده شوهر خواهر او بوده‌اند که نامش هاله بود و فرزندانی را که نام می‌برند مربوط به خواهر اوست».(35)

(1). أسد الغابه فی معرفة الصحابه، ابن اثیر جزری، عزالدین أبوالحسن علی بن محمد، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۹هـ ق، ج 6، ص 78.

(2). الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ابن عبدالبر، ابوعمر یوسف بن عبدالله، تحقیق: البجاوی، علی محمد، ‌دار الجیل، بیروت، ۱۴۱۲هـ ق، الطبعة الاولی، ج ‏۴، ص ۱۷-۱۸.

(3). البدایة و النهایة، ابن کثیر، أبو الفداء اسماعیل بن عمر الدمشقی، ‌دار الفکر، بیروت، ۱۴۰۷هـ ق، ج 2، ص 293؛ عیون الأثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر، ابن سید الناس، ابوالفتح محمد، تعلیق: ابراهیم محمد رمضان، دارالقلم، بیروت۱۴۱۴هـ ق، الطبعة الأولی، ج ۱، ص۶۳؛ جمل من انساب الأشراف، بلاذری، أحمدبن یحیی بن جابر، تحقیق: زکار، زرکلی، ریاض، ‌ دار الفکر، بیروت، ۱۴۱۷هـ ق، الطبعة الاولی، ج ۱، ص ۹۸.

(4). البدایة و النهایة، همان، ج ۲، ص ۲۹۳؛ عیون الأثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر، همان.

(5). البدایة و النهایة، همان، ۱۴۰۷ق، ج ۲، ص۶۱ ؛ اسد الغابه، همان، ج ‏۱، ص۲۶.

(6). الاستیعاب، همان، ج 4، ص 1824.

(7). جمل من انساب الأشراف، همان؛ تاريخ اليعقوبي، الیعقوبی، احمد بن اسحاق، دار صادر، بیروت، بی تا، ج 2، ص 20.

(8). جمل من انساب الأشراف، همان

(9). همان

(10). تاریخ الیعقوبی، همان.

(11). ابن عباس این قول را ذکر کرده است. ر.ک: جمل من أنساب الاشراف، همان؛ سير أعلام النبلاء، الذهبی، شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز، المحقق: مجموعة من المحققين بإشراف الأرناؤوط، شعيب، مؤسسة الرسالة، بی جا، 1985م، الطبعة الثالثة، ج 2، ص 111؛ مختصر تاريخ دمشق، ابن عساكر، محمد بن مكرم بن على، المحقق: النحاس، روحية، عبدالحمید مراد، رياض، مطیع، محمد، دار الفكر للطباعة والتوزيع والنشر، دمشق، 1984م، ج 2، ص 275.

(12). ر.ک: تاريخ الخميس في أحوال أنفس النفي، الدِّيار بَكْري، حسين بن محمد بن الحسن، دار صادر، بيروت، بی تا، ج 1، ص 264؛ مختصر تاريخ دمشق، همان؛ تهذيب الأسماء واللغات؛ النووي، أبو زكريا محيي الدين يحيى بن شرف، دار الكتب العلمية؛ بيروت، لبنان، بی تا، ج 2، ص 342؛ الطبقات الکبری، إبن سعد، أبو عبد الله محمد بن سعد بن منيع الهاشمي بالولاء البصري البغدادی، المحقق: إحسان، عباس، دار صادر، بيروت، 1968 م، الطبعة الاولی، ج 1، ص 132.

(13). دلائل النبوة، البیهقی، أحمد بن الحسين بن علي بن موسى، محقق: قلعجي، عبد المعطي، دار الكتب العلمية، دار الريان للتراث، بی جا، 1988 م، الطبعة الأولی، ج 2، ص 71.

(14). برای مثال ر.ک: عیون الأثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر، ج 1، 151؛ الطبقات الکبری، همان، ج 8، ص 14؛ الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، همان، ج 4، ص 1817.

(15). همان، ص 72.

(16). السیرة النبویه، ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تحقیق: عبدالواحد، مصطفی، دارالمعرفه، بیروت، بی تا ، ج۱، ص ۲۶۵.

(17). سیرت رسول الله ، قاضی ابرقوه، اسحق بن محمد همدانی، تحقیق: مهدوی، اصغر، نشر خوارزمی، تهران، 1377هـ ش، چاپ سوم، ج ۳، ص ۲۴۶.

(18). شذرات الذهب في أخبار من ذهب، ابن عماد، عبدالحی بن احمد، تحقق: ارناووط، شعیب، دار ابن کثیر، بیروت، ج 1، ص 134.

(19). سير أعلام النبلاء، همان؛ كشف الغمة في معرفة الائمة، الاربلی، أبى الحسن على بن عيسى بن أبي الفتح، دارالاضواء، بیروت، بی تا، ج 2، ص 135.

(20). همان، ص 133.

(21). الاستیعاب، همان، ج 4، ص 1825.

(22). الاستیعاب، همان، ج 4، ص 1825.

(23). السیرة النبویه، همان، ص 263.

(24). المناقب، ابن شهرآشوب، محمدبن علی، مؤسسة انتشارات علامه، بی جا، بی تا، ج 1، ص 159.

(25). تاریخ مدینة دمشق، همان، ج ۳، ص۱۹۰؛ الطبقات الکبری، همان، ج 8، ص 1415.

(26). الاستغاثة، کوفی، ابی القاسم علی بن احمد، نشر احقاق الحق، پاکستان، بی تا، ص 115.

(27). عیون الاثر، همان، ج ۱، ص ۱۶۴؛ سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، صالحی دمشقی، محمد بن یوسف، دارالکتب العلمیة، بیروت، 1414هـ ق، ج ۲، ص ۱۶۶.

(28). نهایة الارب فی فنون الادب، نویری، شهاب الدین، دارالکتب والوثائق القومیة، قاهره، 1423هـ ق، ج 18، ص 170.

(29). الصحیح من سیرة النبی الاعظم، عاملی، جعفر مرتضی، دارالهادی – دارالسیرة، بیروت، 1415هـ ق، چاپ چهارم، ج2، ص121-122.

(30). الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزالدین، دار صادر، بیروت، 1965م، ج 2، ص 134.

(31). الاستغاثة، همان، ص 112.

(32). الکامل فی التاریخ، همان، ص 114.

(33). همان، ص 113.

(34). ر.ک: الصحیح من سیرة النبی الاعظم، همان، ج2، ص105-135، القسم الاول، الفصل الثالث: خديجة في بيت النبي (ص).

تهیه و تحقیق: معاونت پژوهش پایگاه اینترنتی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.