وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

ایا همه علوم در قران هست

0

ایا همه علوم در قران هست

جزء 7
سوره انعام، آيه 59

 

 

وجود همه علوم در قرآن

 

«وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ»10؛ «كليدهاى غيب، تنها نزد اوست و جز خداوند، كسى آن را نمى داند. آن چه در خشكى و درياست، مى داند و هيچ برگى از درخت ساقط نمى شود، مگر اين كه خدا آن را مى داند و هيچ راهنمايى در تاريكى هاى زمين و هيچ تر و خشكى نيست؛ مگر اين كه در كتاب مبين ثبت است».

پرسش . آيا اين نظر كه همه علوم در قرآن وجود دارند، ادعاى درستى است يا نه؟

چند ديدگاه، در اين باره وجود دارد كه عبارتند از:

1. ديدگاه حداكثرى؛

بنابراين ديدگاه، تمام علوم در قرآن موجودند؛ به دليل آيه مذكور و آيه 88 سوره نحل كه مى فرمايد: «وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ»؛ «ما كتاب را بر تو نازل كرديم كه روشن كننده هر چيزى است». از اين رو، همگان مى توانند با سعى و تلاش خود و متناسب با رشته تخصصى خود، حتى دانش هاى مختلف شيمى و فيزيك را از قرآن استخراج كنند و حقايق را كشف كنند.
اسكندرانى در «كشف الاسرار النورانيه»، طنطاوى در كتاب «الجواهر فى تفسير القرآن» و ابن كثير در «تفسير القرآن العظيم» و ملا محسن فيض كاشانى، از اين گروهند.

2. ديدگاه حداقلى؛

بنابراين ديدگاه، قرآن تنها به بيان عقايد و ارزش ها پرداخته است و طرح مسائل علمى با قدسى بودن قرآن و دين، سازگار نيست. عبدالكريم سروش در «فربه تر از ايدئولوژى» از اين گروه است.
ناگفته نماند كه طرح مسائل علمى در قرآن، با قدسى بودن آن منافات ندارد؛ چنان كه ظاهر بسيارى از آيات قرآن، درباره كارهاى دنيايى مردم، جنگ و صلح آنها و دقت در پديده هاى طبيعى و زمين و آسمان مى باشد.

3. ديدگاه اعتدالى؛

همه علوم در قرآن وجود ندارند؛ بلكه قرآن، كتاب هدايت است و برخى علوم ديگر به مناسبت هاى گوناگون، تنها مورد اشاره قرار گرفته اند. علامه طباطبائى(ره) و شهيد مطهرى از اين گروه مى باشند.
بنا بر اين ديدگاه، آيه شريفه «وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ»، درست است كه مربوط به همين قرآن كريم است؛ ولى روشن كننده هر چيزى در موضوع خودش است و موضوع قرآن، هدايت بشر است؛ نه علوم تجربى و رياضى و فيزيك؛ بلكه هر چيزى راجع به هدايت لازم باشد، در قرآن هست.

فرض كنيد در يك كتاب شيمى، دانشمندى مى نويسد: من در اين كتاب، از هيچ مسئله اى فروگذار نكردم؛ منظور چيست؟ مسلماً مقصود او، مسائل مربوط به موضوع همان كتاب، يعنى شيمى است.

قرآن نيز كتاب هدايت و كتاب انسان سازى است و اگر گفته شود همه چيز در آن است، منظور آن چيزهايى است كه مربوط به هدايت است.
در آيه شريفه، لفظ «كل شى ء» آمده، اگر منظور آيه خاص هدايت بود، مخصّص آن را مى آورد و حالا كه نياورده، پس مرادش عموم است؛ به ويژه كلمه «كل» كه نص در عموم است؛ پس چرا مى گوييد: قرآن فقط مربوط به هدايت است؟

گاهى مخصّص، لفظى و گاهى عقلى است. مخصص لفظى هم گاهى متصل است و گاهى منفصل. بايد دانست كه قيد و مخصص عقلى نيز از شمار قرائن متصل محسوب مى شود؛ زيرا مطلب آن قدر روشن بوده كه نياز به ذكر مخصص وجود نداشته، قرينه عقلى گاهى از لفظ هم دلالتش بيشتر است.

در اين جا قرينه و قيد و مخصص عقلى، اين است كه اگر همه علوم در قرآن وجود مى داشت، امور زير لازم مى آمد:

اولاً، مثنوى هفتاد من مى شد.

ثانيا، بايد آن مطالب از قرآن فهميده مى شد و صرف ادعا، فائده ندارد؛ درحالى كه فهم علوم و دانش هاى مختلف، مانند شيمى و فيزيك از قرآن، مشكل است.

پس به قرينه عقلى در اين آيه و ظهور آيات ديگر، معناى آيه اين است كه قرآن، كتاب هدايت بشر است و آن چه در اين باره لازم است، فروگذار نشده است.

درباره آيه شريفه: «لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ»11؛ «هيچ تر و خشكى نيست مگر اين كه در كتاب مبين موجود مى باشد»، نيز برخى گفته اند: منظور از «كتاب مبين»، لوح محفوظ و كتاب علم غيب الهى مى باشد كه فراتر از اين قرآن است.

البته مى توان گفت: قرآن داراى لايه ها و بطون فراوانى است؛ اما كليد فهم آن در اختيار مفسران اصلى و اهل بيت عليهم السلام است و مربوط به عموم مردم نيست و رواياتى كه مى فرمايند: «قرآن، هفت بطن دارد و هر بطنى نيز هفت بطن دارد» يا «ما اهل بيت، همه علوم را از نقطه بسم اللّه در مى آوريم»، از همين دسته هستند.

بنابراين، سؤال اين بود كه وجود همه علوم بشرى در قرآن آرى يا نه؟ ما معتقديم: نه، بلكه اشاراتى در قرآن هست؛ تشويق به كسب علم در قرآن هست؛ مثلاً «ما آهن را خلق كرديم. در آهن منافعى براى شما هست».

با اين آيه، خداوند به بشر خط مى دهد كه به سراغ استفاده از آهن برود؛ ولى معناى آن، اين نيست كه هر چه در رابطه با آهن هست، در قرآن به شما ياد داديم يا مثلاً «آيا زمين به دور خورشيد مى چرخد يا خورشيد به دور زمين»؟ يك زمانى نمى شد اين را از قرآن استفاده كرد؛ اما كم كم بر اثر رشد عقل و علم بشرى، از بعضى آيات استفاده شد كه زمين به دور خورشيد مى گردد.

البته قرآن براى اين نازل نشده، ولى اشارات علمى دارد و حتى از بعضى آيات استفاده مى شود كه تمام كهكشان ها در حال حركت هستند؛ مثل «كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» همه چيز در حال سير است؛ ولى معناى آن اين نيست كه قرآن تمام علوم نجوم را بيان نموده است. بنابراين، اگر گفته شود تمام علوم و يا بسيارى از دانش ها از قرآن قابل استخراج است، مى گوييم: چنين كارى فقط توسط پيامبر و امامان عليهم السلام امكان دارد.

اگر انسان به روايت ذيل توجه كند، مطلب دقيقى را دريافت خواهد كرد:
«قال ابو عبد الله عليه السلام ما من امر يختلف فيه اثنان الا و له اصل فى كتاب الله عز و جل و لكن لا تبلغه عقول الرجال12؛ امام صادق عليه السلام فرمود: هيچ چيزى نيست كه دو نفر در آن اختلاف كنند؛ مگر آن كه براى آن در كتاب خداى عز و جل، اصلى مى باشد؛ ولى انديشه و عقل مردم بدان نمى رسد».

مراد از «اصل»، قاعده كلى است؛ يعنى همه جزئيات در قرآن نيست؛ ولى قواعد كلى آنها وجود دارد؛ مانند تشويق به تدبر و تعقل و عدالت و سعى و تلاش و امثال آن. البته ديگر مردمان نيز به هر مقدار كه در متن آيات قرآن و ارتباط آنها با يكديگر، تعقل و تدبر كنند و از احاديث معصومان و محبت و ولايت آنان بيشتر بهره مند باشند، براى نيازهاى علمى خود در سطوح مختلف فردى و اجتماعى، بيشتر مى توانند از راهنمايى هاى قرآن بهره مند شوند و به عبارت ديگر، اگر چه شأن اوليه و اصلى قرآن، بهره گيرى از آن در جهت هدايت فرد و جامعه است و همه علوم در ظاهر الفاظ قرآن نيامده، اما از آن جا كه راه يابى به حقايق هستى و بهره مندى از نور علم، نياز به قابليت و لياقت دارد، اعتصام و چنگ آويختن به ريسمان آيات قرآن و ولايت معصومان عليهم السلام مى تواند بهترين امكان و شرايط را براى انسان فراهم آورد؛ تا به «حقيقت ملكوتى علم»، دست يابد و از طريق مراجعه و انس با قرآن، جرقه هاى علمى و معنوى در انسان زده شود؛ چنان كه موارد متعددى ديده و تجربه شده و بسيارى از علوم و مجهولات بشرى از اين طريق، كشف شده است، بنابراين، مى توان به صاحبان علم و خرد توصيه كرد كه براى دست يابى به سررشته هاى علمى و پى ريزى بنيان هاى علمى، در رشته هاى مختلف، از قرآن بيشترين استفاده را ببرند.

10. انعام 6، آيه 59.

11. انعام 6، آيه 59.

12. الكافى، ج 1، ص 60، باب الرد الى كتاب و السنه.

منبع: سایت هدانا برگرفته از پرسمان، تفسیر آیات برگزیده (جلد اول).

حتما بخوانيد

 

ویژه نامه قرآن پژوهی

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.