وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی هدانا

افسردگی و مقایسه آن با حزن و اندوه

افسردگی سوغات تمدن جدید و طاعون بزرگی است. در اینجا به رابطه آن با حزن اشاره می‌کنیم.

0

افسردگی و مقایسه آن با حزن و اندوه

 

انسان در زندگی روزمره خویش هنگام روبرو شدن با موانع وحوادث از خود واکنشهایی نشان می‌دهدبه این حالات “هیجان”می گویند هیجاناتی مانند شادی غم واندوه عصبانیت امید وناکامی و افسردگی هرروزه هم نشین انسانند .در دنیای جدید با توسعه تکنولوژی انسانی که خود سازنده آن بوده است گاهی مقهور ومحکوم آن می شود وافسردگیها وترس واضطرابها ویاشادی وعصبانیتها اورا احاطه می‌کنند.دراین مقاله بر آن شدیم به تناسب فرصت وامکان به این موضوع بپردازیم وابتدا از افسردگی ومقایسه آن با حزن واندوه وعوامل پیدایش وراهکارهای پیشگیری ودرمان آن شروع می کنیم

 

مفهوم‌شناسی

حزن و اندوه را غم و غصه معنی کرده‌ و نقیض «فرح» و خلاف «سرور» دانسته‌اند. به ناهمواری زمین حُزن و حَزن می‌گویند، لذا به نفسی هم که بر اثر غم ناهموار می‌شود محزون می‌گویند.(۱)

اگر حالت حزن در چهره ظاهر شود به آن ( کآبة)(۲)گویند و اگر شخص محزون؛ غم خود را برای دیگران بیان کند و اندوه خود را آشکار و علنی سازد،  به آن «بثّ » می‌گویند « إِنَّمَا أَشْکُو بَثِّی وَحُزْنِی إِلَی اللّه»(۳) : همانا شکایت و اندوه و غم خود را نزد خدا می‌برم».

فرق خوف و حُزن

از امیرالمؤمنین علی«ع» سؤال شد فرق خوف و حزن چیست؟حضرت فرمود: «الخوف مجاهدة الامر المخوف قبل وقوعه و الغمّ ما یلحق الإنسان من وقوعه»(۴)

خوف یعنی با امری که هنوز واقع نشده است مجاهده کند، ولی غم و حزن حالتی است که بعد از وقوع آن امر عارض انسان می‌شود. مفسرین قرآن، خوف را نسبت به امور آینده معنی کرده‌اند و حُزن را نسبت به امور گذشته، لذا انفاق‌کنندگان با توجه به پاداش‌شان نزد خداوند، نه از آینده ترسی دارند (خوف) و نه از بخششی که کرده‌اند اندوهی دارند.(۵)

 

فرق خوف و حسرت و تأسف

از بررسی لغت به دست می‌آید حزن، اندوه برای از دست رفتن چیزی است و هرگاه انسان بعد از مدتی با یادآوری این فقـدان مجـدداً غمگیـن شـود، بدان «حسـرت» گـویند که با پشیمانی همراه است و اگر با غیظ و غضب همراه باشد، بدان «تأسف» گویند.(۶)

 

رابطة ناکامی و حزن

ناکامی از دست دادن  «موقعیت رسیدن» به چیزی است، ولی حزن از دست دادن خود آن چیز بعد از به دست آوردنش است. به عبارتی هرگاه انسان چیزی را داشته باشد و از دست بدهد، حالتی نفسانی به نام حُزن عارض او می‌شود، ولی اگر هدفی را در پیش داشته باشد و به آن هدف نرسد ناکامی عارض می‌شود.

پس «حُزن» حالتی روانی است که نفس انسانی را فرا می‌گیرد، یعنی هرگاه انسان چیزی را که مالک آن بوده و آن را دوست داشته و یا خود را قادر بر تملک آن می‌دانسته است از دست بدهد، حزن عارض او می‌شود.(۷)

 

افسردگی و حزن

افسردگی سوغات تمدن جدید و طاعون بزرگی است. در اینجا به رابطه آن با حزن اشاره می‌کنیم.

در لغت معمولاً افسردگی را انجماد و بستگی و غم و اندوه و ملال معنی می‌کنند. جمودی و سردی و خشکی و بی‌ثمری مفاهیم مشترکی هستند که در مصادیق متفاوتی مانند آب منجمد، بیان سرد، روح افسرده به کار می‌روند.(۸)

اما  «افسردگی» در اصطلاح روان‌شناسی، «Depression» نامیده می‌شود که یک مفهوم بسیط نیست، بلکه اکثراً یا به لوازم یا با علائم آن تعریف می‌شود. رایج‌ترین الگو برای تشخیص افسردگی مجموعه‌ای از نشانه‌های به هم مرتبط‌اند که به شکل علائم مشخصه بیماری افسردگی بروز می‌کنند.

الف) نشانه‌های روحی: بدخلقی، غمگینی، تند مزاجی، پژمردگی

ب) اختلال در کارکرد جسمانی: بداشتهایی، آشفتگی خواب

ج) نشانه‌های رفتاری: گریه، هیجان، کاهش عمومی فعالیت بدن

د) علائم شناختی: احساس بی‌ارزشی، گناه، خستگی، مشکلات حافظه.(۹)

افسردگی وقتی بیماری است که مجموع نشانه‌های آن بارها اتفاق بیفتد، علل آن قابل تشخیص باشند و بتوان علت مرضی آن را از روی سایر علائم تعیین کرد.

در روایات هم از حُزن به عنوان بیماری یاد شده است.

امام علی«ع» فرمود: الغمّ مرض النّفس(۱۰) : اندوه بیماری نفس است.»

«الاًحزانُ سَقمُ القُلوب» :(۱۱) اندوه‌ها بیماری قلب‌ها هستند.

ارتباط بین حُزن و افسردگی چیست؟ آیا اندوه همان افسردگی است؟ حُزن جهت‌دارد که ممکن است مثبت و مفید یا منفی و مذموم باشد، آیا افسردگی هم چنین است؟ و افسردگی طبیعی هم داریم یا افسردگی همیشه اختلال و بیماری است؟

تقریباً همه افراد گاهی احساس افسردگی می‌کنند. اکثر ما گاهی وقت‌ها احساس غم و رخوت می‌کنیم و به فعالیت‌های لذت‌بخش علاقه نشان نمی‌دهیم. «افسردگی» پاسخ طبیعی آدمی به فشارهای زندگی است.

افسردگی تنها زمانی نابهنجار است که یا با واقعه‌ای که رخ داده متناسب نباشد و یا فراتر از حدی که برای اکثر مردم نقطه آغاز بهبودی است ادامه یابد. اندوه حالتی است غیرارادی که عارض قلب انسان می‌شود، اما با انتساب آن به مقدماتش ارادی می‌شود. حزن بعد از یک فقدان (مرگ فرزند) یا یک ناکامی (شکست در ورود به دانشگاه) یا یک ناامیدی، طبیعی و لازمه زندگی در دنیایی است که مجموعة تلخ و شیرین‌هاست. اما این اندوه در سیر خود از کانالی عبور می‌کند که فرد غمگین اگر به سلامت از آن کانال عبور کند طبیعی و مفید است. در روان‌شناسی به این فرآیند، «مراحل اندوه کاری» می‌گویند، ولی اگر انسان به سلامت عبور نکرد و اندوه ماندگار شد، تبدیل به افسردگی می‌شود که مراحل شدید آن خطرناک و فلج‌کننده است.

در اسلام این حزن به دلیل مقدمات و عوامل پیدایش آن مورد نکوهش قرار گرفته است. مثلاً اندوه بر اثر مرگ فرزند و یا از دست دادن ماشین (دزدیده شدن) حالتی غیرارادی است، ولی به دلیل اشتغال قلب به دنیا، مذمت و سرزنش شده است و اسلام که هدفش هدایت انسان به جاده تکامل است، با دادن نگرش به او از راه بی‌اعتبارسازی دنیا، او را به تقویت قلب و ساختن خود دعوت می‌کند تا علاقه‌ای به دنیا نباشد که بخواهد با رفتن آن محزون شود: « أَلا إِنَّ أَوْلِیَآءَ اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ :(۱۲) به درستی که دوستان خدا نه ترسی از آینده و نه اندوهی بر گذشته دارند».

بنابراین اندوه و حُزن از مقدمات افسردگی است و باید دید هر مکتبی چگونه با آن روبه‌رو می‌شود و چه راه‌حل مناسبی را برای عبور سالم از این کانال ارائه می‌دهد تا انسان به گرداب و سیاهچال «افسردگی» نیفتد. در اینجاست که رسالت اسلام به عنوان طبیب روح و درمان بیماری‌های آن آغاز می‌شود.

 

حّزن مثبت و منفی

با بررسی حزن و اندوه در آیات و روایات با دو قسم حزن روبه‌رو می‌شویم:  ممدوح  و مذموم.  در روان‌شناسی جدید، حزن به چیزی که موجب رنج و فشار روحی و برای نفس ناخوشایند است، اطلاق می‌شود که نزد دانشمندان اسلامی و بر اساس فهم آنان از آیات و روایات بر حزن مذموم مطابقت دارد.

اما قسم دیگری از حزن عبارت است از ناله و فریادی درونی که مانع نفس از سرور و شادمانی و خوشی می‌شود و باعث می‌گردد انسان همواره در حال خویش بیندیشد و از خویشتن راضی نباشد.

پیامبر اکرم«ص» فرمودند: «علیکم بالحُزن فانّه مفتاح القلب (مصباح القلب؛(۱۳) خویشتن را محزون نگه دارید، زیرا حزن کلید قلب و درون انسان است».

حُزن در این رویکرد، مثبت و همان وجد است. وجد عبارت است از لهیبی که در قلب‌ پدید می‌آید و از شوق و اشتیاق ریشه می‌گیرد و در نتیجه، اعضا و جوارح آدمی مضطرب می‌شود.

ملا احمد نراقی می‌گوید: «حزن عبارت از حسرت بردن و متألم بودن است به سبب از دست رفتن مطلوبی یا فقدان محبوبی که اگر مطلوب و محبوب از مبدأ اخروی باشد و فوت مرتبه‌ای از مراتب آخرت، حزن و اندوه بر آن از صفات حسنه و موجب اجر و ثواب است و آنچه از صفات ذمیمه است  آن است که موجب فوت مطالب دنیویه باشد.»(۱۴)

حزن به تنهایی ارزش‌گذاری نمی‌شود، بلکه به واسطه متعلقات و یا عوامل پیدایش آن مورد ستایش یا سرزنش قرار می‌گیرد. حزن و غمی که به خاطر از دست دادن مادیات از بین رفتنی دنیا و نرسیدن به هدف‌های غیرحقیقی و دنیایی عارض می‌شود، منفی است و در صورت عدم معالجه به افسردگی منجر می‌شود، اما حزنی که به خاطر گناه و دوری از خدا پدید می‌آید ممدوح است.

در یک کلام، اندوهی که زمینه‌ساز کمال و سعادت انسان باشد، توصیه شده است و اندوهی که انسان را از شکوفا ساختن استعدادهایش در راه خوشبختی واقعی باز دارد مذموم است. خداوند به حضرت عیسی «علیه السلام » فرمود: « یا عیسی اکْحُل عینک بمیل الحزن اذا ضحک البطّالون؛(۱۵) ای عیسی چشمان خود را با سرمه اندوه، میل بکش، هنگامی که بیکاره‌ها می‌خندند».

در روایات سفارش به محزون بودن شده است و حزن را شعار مؤمنین دانسته‌اند.(۱۶) و امام حسن«علیه السلام » متواصل الحُزن (پیوسته ‌اندوهناک بودن) را از صفات ‌پیامبر اکرم«ص » شمرده‌اند.

در پایان نمونه‌هایی از «حزن» ستایش شده را بیان می‌کنیم.

 

1ـ حزن از روی آگاهی

امیرالمؤمنین فرمود: «لَمَن عَرَفَ نفسه أن لایُفارقُهُ الحُزنُ و الحَذر؛(۱۷) کسی که نفس خویش را بشناسد سزاوار است اندوه و اندیشه را از خود دور نکند».

این حزن را انسان‌های وارسته در دل خویش احساس می‌کنند، زیرا آنان از عقل و معرفت برخوردار و همیشه مشغول محاسبه اعمال خود و در پی آن محزون و غمگین‌اند.

و نیز فرمود: «کلّ عاقل محزون(۱۸) هر خردمندی غمگین است».

 

2ـ حزن به خاطر آخرت

انسان‌های عاقل به دلیل عقل و معرفت به واقعیت جهان آخرت و قصور و تقصیرهای خود از کردار خویش ناراحت و غمگین‌اند.

پیامبر اکرم «ص» فرمودند: « الدُّنیا سِجنُ المُؤمِنِ وجَنَّةُ الکافِرِ ، وما أصبَحَ فیها مُؤمِنٌ إلاّ حَزینا ، فَکَیفَ لا یَحزَنُ المُؤمِنُ وقَد أوعَدَهُ اللّه ُ أَنَّهُ وَارِدُ جَهَنَّمَ وَ لَمْ یَعِدْهُ أَنَّهُ صَادِرٌ عَنْهَا… فلایزال حزیناحتی یفارقها فاذا فارقها افضی الی الراحه والکرامه؛(۱۹) ‌ای اباذر! دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است و مؤمن در آن، شب را با غم به صبح می‌رساند. چگونه غمگین نباشد حال آن که خداوند وعده ورود به جهنم را به او داده، ولی وعده خروج را نداده است… پس همیشه در دنیا اندوهناک است تا از آن جدا شود و وقتی جدا شد به سوی راحتی وبزرگی می‌رود.»

امیرالمؤمنین«ع» در صفات مؤمن در نهج‌البلاغه یادآور شده‌اند که: «المؤمن بِشرهُ فی وجهه و حُزنَه فی قلبه». و این حزن مثبت را در دل نگه می‌دارد و در زندگی روزمره با مردم و اطرافیان عبوس و اخمو معاشرت نمی‌کند.

 

۳ـ حزن هنگام قرائت قرآن

امام صادق«ع» فرمود: «اِنّ القرآن نُزل بالحُزن فاقرؤوه بالحزن؛(۲۰) قرآن به حزن نازل شده پس آن را به حزن بخوانید».

 

4 ـ مصائب اهل بیت«ع»

بزرگان دین در فراق از دست دادن چراغ‌های هدایت، محزون می‌شوند، همچنان که حضرت فاطمه زهرا «س» در فراق پدر و محرومیت جامعه اسلامی از وجود ایشان، غمگین بودند و حتی محلی را به عنوان «بیت‌الاحزان» معین کردند که به آنجا می‌رفتند و گریه می‌کردند.

در روایتی از روز عاشورا به عنوان «یوم حزن» یاد شده است که همه خانه‌های کره زمین بر مصیبت امام حسین«ع» گریه کردند.(۲۱)

امام رضا«ع» می‌فرمایند هر کس روز عاشورا، روز مصیبت و حزن و گریه او باشد، خداوند روز قیامت را روز شادی و سرور او قرار خواهد داد.(۲۲)

 

پی‌نوشت‌ها

۱ـ تاج العروس ـ مفردات راغب، فروق اللغّه واژه حزن.

۲ـ معجم الفروق اللّغه ص 443.

۳ـ یوسف، 86.

۴ـ شرح نهج‌البلاغه ابن ابی‌الحدید، ج 2، ص 285.

۵ـ تفسیر نمونه، ج 2، ص 238.

۶ـ فروق اللّغه ـ واژه ـ حزن ـ .

۷ـ تفسیر المیزان علامه طباطبایی، ج 4، ص 27، ذیل آیه 139 آل‌عمران.

۸ـ لغت‌نامه دهخدا.

۹ـ آموزش مهارت‌های اجتماعی بررسی درمان افسردگی ص 44.

۱۰ـ غررالحکم، ح 374.

۱۱ـ همان، ح 704.

۱۲ـ سوره یونس، آیه 62.

۱۳ـ نهج‌الفصاحه، ج 1971.

۱۴ـ معراج‌السعاده ملااحمد نراقی، ص 611.

۱۵ـ فروع کافی، ج 8، ص 132.

۱۶ـ غررالحکم، ح 854.

۱۷ـ غررالحکم، ح 10937.

۱۸ـ غررالحکم، ح 6846.

۱۹ـ مکارم الاخلاق، ج 2، ص 367.

۲۰ـ اصول کافی، ج 2، کتاب فضل قرآن، ص 614.

۲۱ـ فروع کافی، ج 4، ص 147.

۲۲ـ اقبال الاعمال، ص 578.

 

سوتیتر:

 

پیامبر اکرم «ص» فرمودند: ای اباذر! دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است و مؤمن در آن، شب را با غم به صبح می‌رساند. چگونه غمگین نباشد حال آن که خداوند وعده ورود به جهنم را به او داده، ولی وعده خروج را نداده است.

پاسدار اسلام

نظر مخاطبان درباره این مطلب:

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

با توجه به حجم سوالات، به سوالات تکراری پاسخ داده نمی شود لطفا در سایت «سرچ» کنید.